English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
right of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
piggyback trafic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program U برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment U انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment U انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
anteriority U تقدم
rights of way U حق تقدم
better hand U تقدم
precedence U حق تقدم
antecedence U تقدم
preferment U حق تقدم
preference U تقدم
preferences U تقدم
priorities U حق تقدم
priorities U تقدم
primacy U تقدم
priority U حق تقدم
priority U تقدم
pas U حق تقدم
rights of way U تقدم
right of priority U حق تقدم
priorship U حق تقدم
priorship U تقدم
leads U تقدم
preemimence U تقدم
precession U تقدم
lead U تقدم
precedency U حق تقدم
precedence U تقدم
right of way U حق تقدم
right of way U تقدم
urgent priority U تقدم حیاتی
to give preference to U تقدم دادن بر
to give priority to U تقدم دادن به
priority intersection U تقدم باراهفرعی
rating U ترتیب تقدم
urgent priority U تقدم فوری
burdened U فاقد حق تقدم
to give place to U تقدم دادن
time priority U تقدم زمانی
valve lead U تقدم سوپاپ
law of primacy U قانون تقدم
pre existence U تقدم وجود
major road U راه با حق تقدم
emergency priority U تقدم فوری
precendence rules U قواعد تقدم
precession of the equinoxes U تقدم اعتدالین
preexistence U تقدم وجود
priority of check U تقدم کیش
priority of fires U تقدم اتشها
emergency priority U تقدم اضطراری
ratings U ترتیب تقدم
precedence U ترتیب تقدم
lead U سرمشق تقدم
leads U سرمشق تقدم
precedence U تقدم پیامها
backgrounds U کار با حق تقدم پایین
background U کار با حق تقدم پایین
law of prior entry U قانون تقدم ورود
system priorities U تقدم های سیستم
issue priority U ترتیب تقدم توزیع
issue priority U تقدم توزیع اماد
preempt U حق تقدم پیدا کردن
transposition U تقدم و تاخر جابجاشدگی
prolepsis U تقدیم یا تقدم امری
preexistent U دارای تقدم در وجود
priority targets U هدفهای دارای تقدم
primacy recency effect U اثر تقدم - تاخر
preemptor U شریک دارای حق تقدم در خرید
background U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
backgrounds U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
freight route order U ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
transports U وسیله نقلیه
steed U وسیله نقلیه
steeds U وسیله نقلیه
transporting U وسیله نقلیه
transport U وسیله نقلیه
vehicle U وسیله نقلیه
conveying appliance U وسیله نقلیه
transport car U وسیله نقلیه
vehicles U وسیله نقلیه
conveyance U وسیله نقلیه
conveyances U وسیله نقلیه
means of transport U وسائط نقلیه
transported U وسیله نقلیه
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
to put somebody in a backwater U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
The pedestrain has the right of way. U حق تقدم در عبور با عابر پیاده است
to put somebody on the back burner U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
to shunt somebody aside U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
foreground U برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
space vehicle U وسیله نقلیه فضایی
traction battery U باطری وسیله نقلیه
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
vehicle chain U زنجیر وسیله نقلیه
utility vehicle U وسیله نقلیه عمومی
utility car U وسیله نقلیه عمومی
traction motor U موتور وسیله نقلیه
power plant U محرکه وسیله نقلیه
power plants U محرکه وسیله نقلیه
conveyance U وسیله نقلیه ابلاغ
conveyances U وسیله نقلیه ابلاغ
articulated vehicle U وسیله نقلیه مفصلی
transpostion U پس و پیش سازی تقدم وتاخر تغییر مایه
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
pre audience U ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
to alight from a vehicle U پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
refrigerator vehicle U وسیله نقلیه یخچال دار
shuttles U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
traffic U عبو ومرور وسائط نقلیه
utility vehicle U وسیله نقلیه عام المنفعه
traffick U عبو ومرور وسائط نقلیه
slot charter U اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
traffic U رفت و امد وسایل نقلیه
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
motorcar U وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
meetings U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
bale cubic capacity U تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
shuttled U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
bare boat charter U اجاره دربست وسیله نقلیه
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
deadweight tonnage U حداکثر تناژ وسیله نقلیه
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
crawl type vehicle U وسیله نقلیه نوع خزنده
crawl drive U محرک وسیله نقلیه خزنده
amaxophobia U هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
amphibian vehicle U وسیله نقلیه برای خشکی و اب
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
trafficking U عبو ومرور وسائط نقلیه
traffics U عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking U رفت و امد وسایل نقلیه
traffics U رفت و امد وسایل نقلیه
pay load U فرفیت مفید وسیله نقلیه
shuttle U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
trafficked U عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficked U رفت و امد وسایل نقلیه
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
foreground U کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
intermodal transport U حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
high jack U دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
caterpillar bulldozer U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
dozer [colloquial] [bulldozer] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
intermodal transport U حمل با چند نوع وسیله نقلیه
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
hijacked U دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
tractive force U نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
hijacks U دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijack U دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
stoplight U چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
earthmover [bulldozer] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
high beam U نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
stoplights U چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
absolute address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
machine address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
to set out for England U به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
checkpoint U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
checkpoints U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
trailerite U ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
interrupts U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
fare dodger U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter U اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
dilly U وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com