Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
domestic animals
U
حیوانات اهلی
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
migration
U
انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program
U
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
tame
U
اهلی
native
U
اهلی
domesticated
U
اهلی
domestic
U
اهلی
natives
U
اهلی
tamed
U
اهلی
taming
U
اهلی
tamest
U
اهلی
tamer
U
اهلی
tames
U
اهلی
domesticate
U
اهلی کردن
fox terrier
U
نوعی سگ اهلی
live stock
U
چارپایان اهلی
semidomesticated
U
نیمه اهلی
tamely
U
بطور اهلی
domesticates
U
اهلی کردن
domesticating
U
اهلی کردن
domesticity
U
حالت اهلی
Aborigine
اهلی قدیم
livestock
U
چارپایان اهلی
naturalized
U
اهلی شده
domesticated
U
اهلی شده
domestication
U
اهلی سازی
pet
U
حیوان اهلی منزل
domestically
U
بطور خانوادگی و اهلی
petted
U
حیوان اهلی منزل
pets
U
حیوان اهلی منزل
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
manx cat
U
گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
thremmatology
U
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
water buffalo
U
گاو میش اهلی شده اسیایی
lore
U
حیوانات
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
feedstuff
U
خوراک حیوانات
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
home range
U
جایگاه حیوانات
wildlife
U
حیوانات وحشی
breeding
U
پرورش حیوانات
dung
U
مدفوع حیوانات
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
bestiality
U
جماع با حیوانات
foal
U
توله حیوانات
foals
U
توله حیوانات
rodentia
U
حیوانات قراضه
chit
U
توله حیوانات
stray animals
U
حیوانات ضاله
zootomy
U
تشریح حیوانات
zoolatry
U
پرستش حیوانات
chits
U
توله حیوانات
venery
U
حیوانات شکارشونده
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
preferment
U
حق تقدم
pas
U
حق تقدم
lead
U
تقدم
leads
U
تقدم
antecedence
U
تقدم
anteriority
U
تقدم
better hand
U
تقدم
precedence
U
تقدم
preferences
U
تقدم
priorities
U
حق تقدم
priorities
U
تقدم
priority
U
حق تقدم
priority
U
تقدم
primacy
U
تقدم
preference
U
تقدم
precedence
U
حق تقدم
priorship
U
حق تقدم
priorship
U
تقدم
preemimence
U
تقدم
precedency
U
حق تقدم
rights of way
U
تقدم
rights of way
U
حق تقدم
right of way
U
حق تقدم
precession
U
تقدم
right of way
U
تقدم
right of priority
U
حق تقدم
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
urgent priority
U
تقدم حیاتی
priority intersection
U
تقدم باراهفرعی
burdened
U
فاقد حق تقدم
priority of fires
U
تقدم اتشها
priority of check
U
تقدم کیش
ratings
U
ترتیب تقدم
pre existence
U
تقدم وجود
rating
U
ترتیب تقدم
precendence rules
U
قواعد تقدم
precession of the equinoxes
U
تقدم اعتدالین
preexistence
U
تقدم وجود
major road
U
راه با حق تقدم
urgent priority
U
تقدم فوری
leads
U
سرمشق تقدم
emergency priority
U
تقدم اضطراری
lead
U
سرمشق تقدم
to give preference to
U
تقدم دادن بر
emergency priority
U
تقدم فوری
time priority
U
تقدم زمانی
to give priority to
U
تقدم دادن به
valve lead
U
تقدم سوپاپ
to give place to
U
تقدم دادن
precedence
U
تقدم پیامها
precedence
U
ترتیب تقدم
law of primacy
U
قانون تقدم
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
preempt
U
حق تقدم پیدا کردن
issue priority
U
تقدم توزیع اماد
issue priority
U
ترتیب تقدم توزیع
priority targets
U
هدفهای دارای تقدم
system priorities
U
تقدم های سیستم
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
preexistent
U
دارای تقدم در وجود
transposition
U
تقدم و تاخر جابجاشدگی
prolepsis
U
تقدیم یا تقدم امری
primacy recency effect
U
اثر تقدم - تاخر
backgrounds
U
کار با حق تقدم پایین
background
U
کار با حق تقدم پایین
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
background
U
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
freight route order
U
ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
preemptor
U
شریک دارای حق تقدم در خرید
backgrounds
U
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
The pedestrain has the right of way.
U
حق تقدم در عبور با عابر پیاده است
alphameric
U
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
foreground
U
برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
transpostion
U
پس و پیش سازی تقدم وتاخر تغییر مایه
background
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
pre audience
U
ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
backgrounds
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
foreground
U
کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
quarrying
U
شکار
chasing
U
شکار
predatin
U
شکار
hunt
U
شکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com