English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
personal right U حقوق فردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
Other Matches
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
individuals U فردی
individual U فردی
subjective U فردی
hexastich U قطعه شش فردی
intraindividual U درون فردی
intrapersonal U درون فردی
ontogency U تکوین فردی
individualization U فردی ساختن
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
individuality U وجود فردی
single entry U حسابداری فردی
interindividual U میان فردی
pattern U خصوصیات فردی
patterns U خصوصیات فردی
personalism U فلسفه فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
interpersonal U میان فردی
individual differences U تفاوتهای فردی
individual ownership U مالکیت فردی
personal tempo U اهنگ فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
personal pace U اهنگ فردی
pattern U الگو صفات فردی
pin U عدد شناسایی فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
units U نفر عدد فردی
unit U نفر عدد فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
autecology U بوم شناسی فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
individualism U اصول استقلال فردی
patterns U الگو صفات فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
pay check U چک حقوق
jurisprudence U حقوق
stipends U حقوق
duties U حقوق
stipend U حقوق
civil U حقوق
laws U حقوق
laws U حق حقوق
law U حقوق
salaries U حقوق
rights U حقوق
law U حق حقوق
salary U حقوق
pay U حقوق
jus U حقوق
paying U حقوق
pays U حقوق
harbour dues U حقوق بندر
half pay U حقوق ناتمام
detention of pay U ضبط حقوق
law of treaties U حقوق معاهدات
money list U لیست حقوق
money income U مزد و حقوق
criminal law U حقوق جزا
criminal low U حقوق جزا
matrimonial rights U حقوق زناشویی
lawfaculty U دانشکده حقوق
indisputable rights U حقوق ثابته
criminal low U حقوق جنایی
indefeasible rights U حقوق پا برجا
custom duties U حقوق گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
import duty U حقوق واردات
customs dutios U حقوق گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
foreign law U حقوق خارجی
law of the staple U حقوق تجارت
law of obligations U حقوق تعهدات
full pay U حقوق تمام
jus cipile U حقوق مدنی
law faculty U دانشکده حقوق
jus cipile U حقوق مدنی رم
labour law U حقوق کار
jus gentium U حقوق ملتها
l.l.d U دکتر در حقوق
family law U حقوق خانواده
faculty of law U دانشکده حقوق
school of law U دانشکده حقوق
gentlemen of the robe U حقوق دانها
law merchant U حقوق تجارت
islamic law U حقوق اسلامی
jurisconsult U حقوق دان
maritime law U حقوق دریایی
droppage U کسر حقوق
marital rights U حقوق شوهری
gentleman of the long robe U حقوق دان
jurisprudent U حقوق دان
leave with pay U مرخصی با حقوق
keelage U حقوق بندری
export duty U حقوق صادرات
import tariff U حقوق واردات
import charge U حقوق واردات
customs duty U حقوق گمرکی
He was put on trial. U او محاکمه شد. [حقوق]
export tariff U حقوق صادرات
in my presence U در حضور من [حقوق]
regular salary U حقوق ثابت
export charge U حقوق صادرات
quayage U حقوق بندری
public law U حقوق عمومی
property rights U حقوق مالکیت
private law U حقوق خصوصی
preventive justice U حقوق تامینی
political rights U حقوق سیاسی
philosophy of law U فلسفه حقوق
personal right U حقوق شخصی
regular salary U حقوق دائمی
pay order U سندپرداخت حقوق
old age pension U حقوق بازنشستگی
natural law U حقوق طبیعی
municipal law U حقوق داخلی
retired pay U حقوق بازنشستگی
retiring pension U حقوق بازنشستگی
take-home pay U حقوق خالص
written laws U حقوق مدون
woman's rights U حقوق نسوان
wage earners U حقوق بگیران
wage bill U لیست حقوق
vindication of rights U استیفای حقوق
underpay U کم حقوق دادن
substantive law U حقوق ذاتی
sources law U منابع حقوق
salary increase U اضافه حقوق
salary increase U افزایش حقوق
rights of throne U حقوق سلطنت
pay roll U لیست حقوق
constitutional law U حقوق اساسی
statutory U حقوق مدون
bill of rights U اعلامیه حقوق
salaries U حقوق دادن
common law U حقوق عرفی
common-law U حقوق عرفی
administrative law U حقوق اداری
annuitant U حقوق بگیر
barristers U حقوق دان
vindication U استیفای حقوق
barrister U حقوق دان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com