English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to plead for a person U از کسی شفاعت یادفاع کردن
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
guarding U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
safeguards U حفافت کردن
guard U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
maintenance U حفافت کردن
protects U حفافت کردن
protecting U حفافت کردن
guards U حفافت کردن
shield U حفافت کردن
protect U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
safeguarding U حفافت کردن
shields U حفافت کردن درمقابل
shield U حفافت کردن درمقابل
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protects U حفظ کردن حفافت کردن
protecting U حفظ کردن حفافت کردن
protect U حفظ کردن حفافت کردن
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
conservation U حفافت
egis U حفافت
safekeeping U حفافت
protection U حفافت
safe guard U حفافت
custody U حفافت
security U حفافت
preservation U حفافت
cell protection U حفافت سل
formats U حفافت حافظه و..
safety gap U دهانه حفافت
file protection U حفافت پرونده
degree of protection U میزان حفافت
file protection U حفافت فایل
block protection U حفافت بلوک
shielded U حفافت شده
protect by fuse U حفافت با فیوز
cathode protection U حفافت کاتدی
protection ring U حلقه حفافت
protection level U سطح حفافت
protection U عمل حفافت
protection key کلید حفافت
soil conservation U حفافت خاک
data encryption U حفافت داده
memory protection U حفافت حافظه
data protection U حفافت داده ها
physical security U حفافت تاسیسات
armor protection U حفافت زرهی
self protection U حفافت از خود
conservable U قابل حفافت
overcurrent device U دستگاه حفافت
anti skid protection U حفافت از لغزش
anodic protection U حفافت اندی
storage protection U حفافت حافظه
collective protection U حفافت جمعی
collective protection U حفافت گروهی
storage protection U حفافت انباره
format U حفافت حافظه و..
system security U حفافت سیستم
impedance protection U حفافت امپدانس
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
x ray protection U حفافت رونتگن
safe keeping U حفافت توجه
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
unprotected field U میدان حفافت نشده
protective fire U اتشهای حفافت کننده
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
wards U محجور حفافت بخش
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
ward U محجور حفافت بخش
high tension protection U حفافت فشار قوی
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
keep U حفافت امانت داری
insulation protection U حفافت عایق بندی
keeps U حفافت امانت داری
protecting ring U حلقه حفافت کننده
overload protection U حفافت بار زیاد
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
power system protection U حفافت سیستم قدرت
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
distance protection U وسیله حفافت فاصله
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
file protect ring U حلقه حفافت فایل
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
protected location U مکان حفافت شده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
protected field U میدان حفافت شده
software protection U حفافت نرم افزاری
copy protection U حفافت دربرابر کپی
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com