English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
armor protection U حفافت زرهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
Other Matches
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
armorial U زرهی
antitank U ضد زرهی
armoring U زرهی
armored U زرهی
rmour U زرهی
armor U زرهی
armor group U گروه زرهی
mechanized U پیاده زرهی
sheathed cable U کابل زرهی
armor plate U ورق زرهی
armored vehicle U خودروی زرهی
armored infantry U پیاده زرهی
cavalry U سوار زرهی
armor U رسته زرهی
armored cavalry U سوار زرهی
shells U زرهی پوشش
shelling U زرهی پوشش
shell U زرهی پوشش
armour U زرهی کردن
armored artillery U توپخانه زرهی
armor U زرهی کردن
light armor U وسایل زرهی سبک
armored reconnaissance vehicle U خودروی شناسایی زرهی
armor plate U حفاظ یا پوشش زرهی
panzer U لشگر زرهی المانی
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
composite armor U نیروی زرهی مرکب
achievement of arms U مجموعه ای از نشان های زرهی
armor plate planer U ماشین رنده ورق زرهی
armor plate rolling mill U دستگاه نورد ورق زرهی
coil up U جمع شدن ستون زرهی
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
composite squadron U گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
security U حفافت
protection U حفافت
preservation U حفافت
egis U حفافت
safekeeping U حفافت
conservation U حفافت
cell protection U حفافت سل
custody U حفافت
safe guard U حفافت
scout car U خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
memory protection U حفافت حافظه
impedance protection U حفافت امپدانس
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
file protection U حفافت فایل
block protection U حفافت بلوک
cathode protection U حفافت کاتدی
data protection U حفافت داده ها
data encryption U حفافت داده
conservable U قابل حفافت
file protection U حفافت پرونده
collective protection U حفافت گروهی
degree of protection U میزان حفافت
collective protection U حفافت جمعی
anti skid protection U حفافت از لغزش
anodic protection U حفافت اندی
x ray protection U حفافت رونتگن
safeguarding U حفافت کردن
safeguards U حفافت کردن
safety gap U دهانه حفافت
guard U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
guards U حفافت کردن
safe keeping U حفافت توجه
protection ring U حلقه حفافت
protection level U سطح حفافت
self protection U حفافت از خود
safeguarded U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
protection U عمل حفافت
system security U حفافت سیستم
storage protection U حفافت حافظه
shield U حفافت کردن
storage protection U حفافت انباره
shields U حفافت کردن
soil conservation U حفافت خاک
maintenance U حفافت کردن
protection key کلید حفافت
overcurrent device U دستگاه حفافت
format U حفافت حافظه و..
formats U حفافت حافظه و..
protects U حفافت کردن
protect by fuse U حفافت با فیوز
physical security U حفافت تاسیسات
protect U حفافت کردن
shielded U حفافت شده
protecting U حفافت کردن
overload protection U حفافت بار زیاد
distance protection U وسیله حفافت فاصله
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
file protect ring U حلقه حفافت فایل
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
environmental conservation U حفافت محیط زیست
unprotected field U میدان حفافت نشده
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
software protection U حفافت نرم افزاری
protecting ring U حلقه حفافت کننده
protective fire U اتشهای حفافت کننده
protected location U مکان حفافت شده
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
high tension protection U حفافت فشار قوی
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
power system protection U حفافت سیستم قدرت
protected field U میدان حفافت شده
shielding region U ناحیه حفافت کننده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
shields U حفافت کردن درمقابل
shield U حفافت کردن درمقابل
copy protection U حفافت دربرابر کپی
keep U حفافت امانت داری
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
keeps U حفافت امانت داری
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
wards U محجور حفافت بخش
ward U محجور حفافت بخش
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protect U حفظ کردن حفافت کردن
protecting U حفظ کردن حفافت کردن
protects U حفظ کردن حفافت کردن
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com