English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
x ray protection U حفافت رونتگن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
roentgen U رونتگن
X-rayed U پرتو رونتگن
milliroentgen U میلی رونتگن
milliroentgen U یک هزارم رونتگن
X-ray U پرتو رونتگن
radiographs U عکس رونتگن
roentgenogram U تصویر رونتگن
roentgen ray U پرتو رونتگن
X-raying U پرتو رونتگن
radiographs U تصویر رونتگن
X-raying U اشعه رونتگن
radiograph U عکس رونتگن
radiograph U تصویر رونتگن
radiographic inspection U معاینه رونتگن
X-ray U اشعه رونتگن
X-rayed U اشعه رونتگن
roentgen tube U لامپ رونتگن
x ray film U فیلم رونتگن
x ray beam U اشعه رونتگن
x ray flash U فلاش رونتگن
x ray apparatus U دستگاه رونتگن
x ray tube U لامپ رونتگن
x irradiation U تشعشع رونتگن
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
x ray source U منبع اشعه رونتگن
rem U مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
safe guard U حفافت
conservation U حفافت
security U حفافت
egis U حفافت
safekeeping U حفافت
preservation U حفافت
cell protection U حفافت سل
protection U حفافت
custody U حفافت
format U حفافت حافظه و..
overcurrent device U دستگاه حفافت
collective protection U حفافت گروهی
protect by fuse U حفافت با فیوز
formats U حفافت حافظه و..
shielded U حفافت شده
anodic protection U حفافت اندی
data encryption U حفافت داده
impedance protection U حفافت امپدانس
conservable U قابل حفافت
collective protection U حفافت جمعی
data protection U حفافت داده ها
memory protection U حفافت حافظه
cathode protection U حفافت کاتدی
block protection U حفافت بلوک
degree of protection U میزان حفافت
file protection U حفافت پرونده
armor protection U حفافت زرهی
anti skid protection U حفافت از لغزش
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
physical security U حفافت تاسیسات
file protection U حفافت فایل
shield U حفافت کردن
guards U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
guard U حفافت کردن
safeguards U حفافت کردن
soil conservation U حفافت خاک
safeguarding U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
storage protection U حفافت انباره
maintenance U حفافت کردن
protection U عمل حفافت
storage protection U حفافت حافظه
system security U حفافت سیستم
shields U حفافت کردن
self protection U حفافت از خود
safety gap U دهانه حفافت
protection level U سطح حفافت
protection ring U حلقه حفافت
protects U حفافت کردن
protecting U حفافت کردن
safe keeping U حفافت توجه
protection key کلید حفافت
protect U حفافت کردن
file protect ring U حلقه حفافت فایل
unprotected field U میدان حفافت نشده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
protecting ring U حلقه حفافت کننده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
protected location U مکان حفافت شده
high tension protection U حفافت فشار قوی
insulation protection U حفافت عایق بندی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
overload protection U حفافت بار زیاد
software protection U حفافت نرم افزاری
protected field U میدان حفافت شده
protective fire U اتشهای حفافت کننده
power system protection U حفافت سیستم قدرت
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
keeps U حفافت امانت داری
keep U حفافت امانت داری
shields U حفافت کردن درمقابل
ward U محجور حفافت بخش
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
copy protection U حفافت دربرابر کپی
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
shield U حفافت کردن درمقابل
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
wards U محجور حفافت بخش
distance protection U وسیله حفافت فاصله
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
protects U حفظ کردن حفافت کردن
protecting U حفظ کردن حفافت کردن
protect U حفظ کردن حفافت کردن
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com