Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anodic protection
U
حفافت اندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anode band detector
U
اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
anodic
U
اندی
anode rays
U
پرتو اندی
positive glow
U
شعله اندی
anode glow
U
شعله اندی
anode band detection
U
یکسوسازی اندی
anode voltage
U
ولتاژ اندی
plate voltage
U
ولتاژ اندی
anodic coating
U
روکش اندی
anodic coating
U
پوشش اندی
anodic treatment
U
اکسیداسیون اندی
anodizing
U
اندی کردن
ten kilometres and more
U
ده کیلومتر و اندی
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
high anode load resistance
U
مقاومت اندی بزرگ
peak forward anode voltage
U
اوج فشار اندی مستقیم
peak inverse anode voltage
U
اوج ولتاژ اندی معکوس
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
security
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
custody
U
حفافت
conservation
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
preservation
U
حفافت
egis
U
حفافت
protection
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
file protection
U
حفافت فایل
shielded
U
حفافت شده
format
U
حفافت حافظه و..
formats
U
حفافت حافظه و..
degree of protection
U
میزان حفافت
impedance protection
U
حفافت امپدانس
physical security
U
حفافت تاسیسات
file protection
U
حفافت پرونده
armor protection
U
حفافت زرهی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
block protection
U
حفافت بلوک
cathode protection
U
حفافت کاتدی
memory protection
U
حفافت حافظه
collective protection
U
حفافت گروهی
protection level
U
سطح حفافت
collective protection
U
حفافت جمعی
conservable
U
قابل حفافت
data encryption
U
حفافت داده
data protection
U
حفافت داده ها
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
shield
U
حفافت کردن
self protection
U
حفافت از خود
guards
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
guard
U
حفافت کردن
safeguards
U
حفافت کردن
soil conservation
U
حفافت خاک
safeguarding
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
protection
U
عمل حفافت
safeguard
U
حفافت کردن
maintenance
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت حافظه
shields
U
حفافت کردن
system security
U
حفافت سیستم
safety gap
U
دهانه حفافت
safe keeping
U
حفافت توجه
x ray protection
U
حفافت رونتگن
protection key
کلید حفافت
storage protection
U
حفافت انباره
protecting
U
حفافت کردن
protection ring
U
حلقه حفافت
protect
U
حفافت کردن
protects
U
حفافت کردن
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
wards
U
محجور حفافت بخش
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
ward
U
محجور حفافت بخش
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
shield
U
حفافت کردن درمقابل
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
protected location
U
مکان حفافت شده
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
keeps
U
حفافت امانت داری
keep
U
حفافت امانت داری
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
software protection
U
حفافت نرم افزاری
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
shields
U
حفافت کردن درمقابل
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
protected field
U
میدان حفافت شده
overload protection
U
حفافت بار زیاد
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect tab
U
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take sides
<idiom>
U
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protect
U
حفظ کردن حفافت کردن
protects
U
حفظ کردن حفافت کردن
protecting
U
حفظ کردن حفافت کردن
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
targets
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
custody
U
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com