Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rotary drilling
U
حفاری دورانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
kelly
U
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
Other Matches
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
out flanking
U
دورانی
rotary
U
دورانی
dollyo
U
دورانی
vertiginous
U
دورانی
mawashi
U
دورانی
rotary switch
U
کلید دورانی
rotation flow
U
شارش دورانی
rotation inertia
U
لختی دورانی
rotational
U
چرخشی دورانی
rotary pump
U
پمپ دورانی
mawashi geri
U
ضربه دورانی پا
eyre
U
گردش دورانی
cyclical unemployment
U
بیکاری دورانی
cyclical budget
U
بودجه دورانی
concentricity
U
حرکت دورانی
dollyo chagi
U
ضربه دورانی پا
circular frequency
U
تکرار دورانی
centrifugal pump
U
پمپ دورانی
diode lamp
U
دیود دورانی
encirclement
U
احاطه دورانی
rotational inertia
U
لختی دورانی
turning movement
U
حرکت دورانی
concentric running
U
حرکت دورانی
revolving
U
گردنده دورانی
revolution
U
سرعت دورانی
revolutions
U
سرعت دورانی
turning movement
U
احاطه دورانی
turbo compressor
U
کمپرسور دورانی
cyclic pitch
U
گام دورانی
vertical envelopement
U
حرکت دورانی قائم
kwon toul chigi
U
ضربه مشت دورانی
moom dolly chagi
U
ضربه پا به عکس دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi
U
ضربه پا برعکس دورانی
circular dischroism
U
دو رنگ نمایی دورانی
evolution
U
چرخش حرکت دورانی
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
gyratory breaker
U
سنگ شکن دورانی
concentricity test
U
ازمایش حرکت دورانی
cyclic pitch control
U
کنترل گام دورانی
gyratory crusher
U
سنگ شکن دورانی
excavation
U
حفاری
drilling mud
U
گل حفاری
diggings
U
حفاری
dig
U
حفاری
drilling
U
حفاری
digs
U
حفاری
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
cycles
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycled
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi roller
U
پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi spinner
U
پرتاب دورانی گوی بولینگ
trench excavator
U
ماشین حفاری
drillship
کشتی حفاری
inclined drilling
U
حفاری مایل
earth excavating
U
حفاری زمین
drilling pipe
U
سوزن حفاری
earth excavating
U
حفاری زمین
drilling capacity
U
فرفیت حفاری
drilling bit
U
مته حفاری
mud flush rotary
U
حفاری اورانی
digger
U
الت حفاری
excavates
U
حفاری کردن
unearthed
U
حفاری کردن
sapper
U
قسمت حفاری
sappers
U
قسمت حفاری
scoops
U
ماشین حفاری
unearth
U
حفاری کردن
excavate
U
حفاری کردن
excavated
U
حفاری کردن
unearthing
U
حفاری کردن
scooping
U
ماشین حفاری
back hoe
U
بیل حفاری
outfit
U
تجهیزات حفاری
outfits
U
تجهیزات حفاری
scoop
U
ماشین حفاری
boring pipe
U
لوله حفاری
unearths
U
حفاری کردن
scooped
U
ماشین حفاری
crowed shevel
U
بیل حفاری
back shovel
U
بیل حفاری
excavating
U
حفاری کردن
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
archeological dig
U
حفاری باستان شناسی
cores
U
نمونه مواد حفاری
core
U
نمونه مواد حفاری
open cut
U
حفاری در فضای باز
hoe
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoed
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
jetting tube
U
لوله تزریق در حفاری
adamantine drilling
U
حفاری با مته ساچمهای
common excavation of structure
U
حفاری عمومی ساختمان
navvy
U
کارگرحفار ماشین حفاری
navvies
U
کارگرحفار ماشین حفاری
hoes
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
pool tool
U
حفاری با میله توپر
rotaglider
U
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
grab
U
بیل حفاری دندانه دار
grabbed
U
بیل حفاری دندانه دار
grabbing
U
بیل حفاری دندانه دار
grabs
U
بیل حفاری دندانه دار
coffee grinder
U
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing
U
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
coffee grinders
U
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
workings
U
همه بخشهای حفاری شده معدنی
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bored well
U
چاهی که بوسیله مته حفاری شده باشد
blast hole drill
U
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
jar
U
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred
U
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars
U
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
trepanation
U
مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
king pile
U
تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
kelly drive bushing
U
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com