English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
free exchange rates U نرخهای ارز ازاد
floating rates U نرخهای بارهای دریایی
price current U صورت نرخهای معمول
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
nuclide U انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
bookwork [bookkeeping] U حسابداری [حسابداری]
book keeping U حسابداری [حسابداری]
accounting U حسابداری [حسابداری]
accountancy U حسابداری [حسابداری]
accountancy U حسابداری
cost accounting U حسابداری
accounting U حسابداری
agonic line U خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
vouchers U سند حسابداری
comptroller U بازرس حسابداری
voucher U سند حسابداری
accounting system U سیستم حسابداری
accounting system U نظام حسابداری
inflation accounting U حسابداری تورمی
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
sales accounting U حسابداری فروش
national accounting U حسابداری ملی
accounting price U قیمت حسابداری
single entry U حسابداری فردی
single entry U حسابداری ساده
accounting principles U اصول حسابداری
accounting profit U سود حسابداری
stock accounting U حسابداری موجودی
tally sheet U کاربرگ حسابداری
accounting machine U ماشین حسابداری
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
accounting U اصول حسابداری برسی اصل و فرع
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
accounts package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounting package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
mobilization base U مبنای بسیج
monetary base U مبنای پولی
number base U مبنای عددی
troop basis U مبنای یکان
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
tax base U مبنای مالیاتی
sentience U مبنای حس وحساسیت
refrence U مبنای مقایسه
rationale U مبنای کار
ration basis U مبنای جیره
on trust U بر مبنای اعتبار
unit of issue U مبنای توزیع
fixed radix U با مبنای ثابت
force basis U مبنای یکان
binary number system U سیستم مبنای دو
basic of issue U مبنای توزیع
datum line U خط مبنای سنجش
data base U مبنای اطلاعات
fire base U مبنای اتش
base of fire U مبنای اتش
computer based U بر مبنای کامپیوتر
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
software base U مبنای نرم افزار
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
troop basis U مبنای واگذاری یکان
wartime load U بار مبنای ناو
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
datum plane U سطح مبنای اب دریا
chart datum U مبنای عمق نقشه
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
base reserves U اماد مبنای ذخیره
mission load U بار مبنای عملیاتی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
slide rule U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
computing U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
computation U محاسبه
calculation U محاسبه
prediction U محاسبه
predictions U محاسبه
analysis U محاسبه
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
recalculation U تجدید محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
computable U محاسبه پذیر
computability U قابلیت محاسبه
calculation sheet U برگ محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
account U محاسبه نمودن
calculating machine U ماشین محاسبه
miscalculation U محاسبه اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
computational U مربوط به یک محاسبه
computational U اشتباه در محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
calk U محاسبه کردن
approximations U محاسبه ملایم
computes U محاسبه کردن
computation U نتیجه محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
predicted U محاسبه شده
uncomputable U محاسبه ناپذیر
computations U نتیجه محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
accounting price U قیمت محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com