English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
make leeway U حرکت پهلویی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
triangularity U سه پهلویی
next door [to] <adv.> U پهلویی
immediate U پهلویی
laterad U پهلویی
lateral U پهلویی
sideward U یک ور پهلویی
side ward U پهلویی
sidings U پهلویی
siding U پهلویی
sidewards U پهلویی ضلعی
side view U نمای پهلویی
next door U خانه پهلویی
side wall U دیوار پهلویی
sidewall U دیوار پهلویی
pneumonic U سینه پهلویی
our neighbour door U همسایه پهلویی ما
our next neighhbour U همسایه پهلویی ما
cheek U پایه پهلویی
cheeks U پایه پهلویی
racking stress U تنش پهلویی
next U پهلویی جنبی
enneagon U شکل نه ضلعی نه پهلویی
outhouses U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
Mary is in the next room. U ماری در اتاق پهلویی است.
outhouse U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
flanking fire U اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
move U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
underway U در حال حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
heptagon U هفت پهلویی هفت ماهه
heptagons U هفت پهلویی هفت ماهه
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com