English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
washed U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch U حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
washes U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
vital point U حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
linemate U مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
obstructions U سد کردن غیرمجاز
interferes U سد کردن غیرمجاز
interfered U سد کردن غیرمجاز
obstruction U سد کردن غیرمجاز
interfere U سد کردن غیرمجاز
crackback U نوعی سد کردن غیرمجاز
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
tight end U مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
unauthorized U غیرمجاز
wildcat U غیرمجاز
wildcats U غیرمجاز
unallowable U غیرمجاز
unlicensed U غیرمجاز
illicit U غیرمجاز
illegal U حرام غیرمجاز
gavel U بهره غیرمجاز
gavels U بهره غیرمجاز
contraband U کالای غیرمجاز
interference U ممانعت غیرمجاز
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
carries U حمل غیرمجاز توپ
block U سدکردن غیرمجاز حریف
blocks U سدکردن غیرمجاز حریف
blocked U سدکردن غیرمجاز حریف
carrying U حمل غیرمجاز توپ
carry U حمل غیرمجاز توپ
carried U حمل غیرمجاز توپ
hold U گرفتن غیرمجاز توپ
holds U گرفتن غیرمجاز توپ
elbowing U ضربه غیرمجاز با ارنج
exclusion area U منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
water bailiffs U مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
throw forward U بردن غیرمجاز توپ به جلو
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
striker U مهاجم
offensives U مهاجم
strikers U مهاجم
postman U مهاجم
invaders U مهاجم
infestant U مهاجم
forwarded U مهاجم
aggressors U مهاجم
aggressor U مهاجم
frontcourt man U مهاجم
offensive <adj.> U مهاجم
invader U مهاجم
postmen U مهاجم
attacker U مهاجم
raider U مهاجم
close attack U سه مهاجم
raiders U مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> U مهاجم
forward U مهاجم
attackers U مهاجم
face hold U گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
trailer U پشتیبان مهاجم
trailers U پشتیبان مهاجم
dedger U مهاجم گریزنده
dodger U مهاجم گریزنده
aggressive U حمله ور مهاجم
dodgers U مهاجم گریزنده
flanker U مهاجم جناح
breaking pass U پاس به مهاجم
unmarked U مهاجم مهارنشده
aggressive U مهاجم پرپشتکار
third home U بازیگر مهاجم
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
cough up U لو رفتن توپ مهاجم
invader U مهاجم حمله کننده
invaders U مهاجم حمله کننده
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker U بازیگر مهاجم در جناح
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
jab checking U فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
horses U بازیگران قوی تیم مهاجم
cross buck U حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
prop forward U هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
jerk U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burn U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
have an angle U بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
inner U دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
pass cut U روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
submarines U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarine U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
assaults U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assaulted U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
move U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
inch U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
lug U سنگین حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com