English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
turning movement U حرکت دورانی
concentric running U حرکت دورانی
concentricity U حرکت دورانی
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
evolution U چرخش حرکت دورانی
concentricity test U ازمایش حرکت دورانی
rock U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked U حرکت دورانی بال به دور بدنه
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
fluidal U مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
circa U دراطراف
he looked about U دراطراف
anent U دراطراف
around U پیرامون دراطراف
epistyle U گچ بری دراطراف در
circumlunar U دراطراف ماه
kick around <idiom> U دراطراف دراز کشیدن
circumfluent U جاری شونده دراطراف
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
boulevards U خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
ambient water U ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
boulevard U خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
periodontal U واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
retention area U قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mawashi U دورانی
out flanking U دورانی
vertiginous U دورانی
dollyo U دورانی
rotary U دورانی
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
rotational inertia U لختی دورانی
revolution U سرعت دورانی
diode lamp U دیود دورانی
centrifugal pump U پمپ دورانی
dollyo chagi U ضربه دورانی پا
mawashi geri U ضربه دورانی پا
circular frequency U تکرار دورانی
revolutions U سرعت دورانی
turning movement U احاطه دورانی
rotational U چرخشی دورانی
rotation flow U شارش دورانی
rotary drilling U حفاری دورانی
turbo compressor U کمپرسور دورانی
eyre U گردش دورانی
rotary switch U کلید دورانی
cyclic pitch U گام دورانی
revolving U گردنده دورانی
rotary pump U پمپ دورانی
cyclical budget U بودجه دورانی
cyclical unemployment U بیکاری دورانی
encirclement U احاطه دورانی
rotation inertia U لختی دورانی
transport stream U ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
kwon toul chigi U ضربه مشت دورانی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
gyratory crusher U سنگ شکن دورانی
cyclic pitch control U کنترل گام دورانی
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
moom dolly chagi U ضربه پا به عکس دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi U ضربه پا برعکس دورانی
gyratory breaker U سنگ شکن دورانی
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycled U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles U :بصورت دورانی فاهر شدن
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
rotaglider U گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
unthickened U سیال
fulidal U سیال
fluids U سیال
fluid U سیال
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
mobiles U روان سیال
fluid resistance U مقاومت سیال
fluid U جسم سیال
floating reserve U احتیاط سیال
effluents U سیال خروجی
fluid capital U سرمایه سیال
effluent U سیال خروجی
fluid intelligence U هوش سیال
fluid centre U مرکز سیال
real fluid U سیال واقعی
mobile U سیال تغییرپذیر
working fluid U سیال عامل
electric fluid U سیال برقی
mobile U روان سیال
intransit strenth U پرسنل سیال
fluids U جسم سیال
working fluid U سیال متحرک
floating U سیال مواج
superfluid U ابر سیال
ideal fluid U سیال ایده ال
mobiles U سیال تغییرپذیر
perfect fluid U سیال کامل
influent U سیال ورودی
intransit stock U اماد سیال
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
brain storming U سیال سازی ذهن
viscous stress U تنش برش سیال
visualization U مرئی ساختن سیال
maintenance float U شارژ انبار سیال
fluor U قاعدگی زنان سیال
fluidic U وابسته بجسم سیال
bleeds U فرار کردن یک سیال
bleed U فرار کردن یک سیال
fluid bed polymerization U بسپارش در بستر سیال
fluid bed vulcanization U وولکانش در بستر سیال
working lead fluid U سیال متحرک یا عامل
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
baffling U منحرف کننده جریان سیال
supercritical fluid chromatography U کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
whirling U چرخش یا دوران جریان سیال
whirls U چرخش یا دوران جریان سیال
whirl U چرخش یا دوران جریان سیال
whirled U چرخش یا دوران جریان سیال
baffles U منحرف کننده جریان سیال
baffled U منحرف کننده جریان سیال
baffle U منحرف کننده جریان سیال
vapor lock U قطع کامل جریان سیال
vorticity U میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation U اضافی بودن سطح سیال اماد
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
coanda effect U گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
underway U در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
s.f.c U chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
prill U بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
reynolds stress U تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com