Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traverse
U
حرکت درسمت
traversed
U
حرکت درسمت
traverses
U
حرکت درسمت
traversing
U
حرکت درسمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
Other Matches
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
on the sunny side .
U
درسمت آفتاب رو
right
U
درسمت راست
righted
U
درسمت راست
righting
U
درسمت راست
turn table
U
سینی گردش درسمت
dead ahead
U
درست درسمت سینه ناو
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
leeboard
U
ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
moves
U
حرکت
movement
U
حرکت
on the move
U
در حرکت
oi
U
در حرکت
inert
U
بی حرکت
maneuver
U
حرکت
motioning
U
حرکت
behaviuor
U
حرکت
behavior
U
حرکت
as you were
U
حرکت از نو
running
U
در حرکت
locomotion
U
حرکت
animations
U
حرکت
stirabout
U
حرکت
moved
U
حرکت
motions
U
حرکت
animation
U
حرکت
move
U
حرکت
stock still
U
بی حرکت
animals
U
حس و حرکت
motionless
U
بی حرکت
afloat
U
در حرکت
agog
U
در حرکت
shifts
U
حرکت
shifted
U
حرکت
shift
U
حرکت
demeanour
U
حرکت
moveless
U
بی حرکت
progressing
U
حرکت
departures
U
حرکت
departure
U
حرکت
vapid
U
بی حرکت
stock-still
U
بی حرکت
animal
U
حس و حرکت
progressed
U
حرکت
progresses
U
حرکت
scrolling
U
حرکت
gest
U
حرکت
stationary
U
بی حرکت
otiose
U
بی حرکت
still
U
بی حرکت
stiller
U
بی حرکت
stillest
U
بی حرکت
stills
U
بی حرکت
statist
U
بی حرکت
progress
U
حرکت
travel
U
حرکت
geste
U
حرکت
frozen
U
بی حرکت
demeanor
U
حرکت
behaviour
U
حرکت
haviour
U
حرکت
motion
U
حرکت
travels
U
حرکت
motioned
U
حرکت
circulations
U
حرکت
square move
U
حرکت
immobile
U
بی حرکت
gestured
U
حرکت
patting
U
بی حرکت
patted
U
بی حرکت
pats
U
بی حرکت
traveled
U
حرکت
traversing
U
حرکت
circulation
U
حرکت
traverses
U
حرکت
vowel point
U
حرکت
traversed
U
حرکت
traverse
U
حرکت
gesture
U
حرکت
pat
U
بی حرکت
stirrings
U
حرکت
hold still
<idiom>
U
بی حرکت
stirs
U
حرکت
agoing
U
در حرکت
sedentary
U
بی حرکت
stir
U
حرکت
ambulation
U
حرکت
gesturing
U
حرکت
stirred
U
حرکت
shuttled
U
حرکت شاتل
immobilization
U
بی حرکت شدن
intentional movement
U
حرکت عمدی
inertly
U
بطوربی حرکت
proceed
U
حرکت به جلو
lunged
U
حرکت لانژ
in gear
U
اماده حرکت
lunges
U
حرکت لانژ
proceeded
U
حرکت به جلو
lunge
U
حرکت لانژ
skewing
U
کج حرکت کردن
lunging
U
حرکت لانژ
human movement
U
حرکت انسان
dart
U
حرکت تند
froissement
U
حرکت بافشار
free maneuver
U
حرکت ازاد
forced movement
U
حرکت اجباری
waggled
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
rush
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
rushing
U
حرکت شدید
braid
U
حرکت سریع
skew
U
کج حرکت کردن
gamma movement
U
حرکت گاما
waggles
U
حرکت کردن
horizontal scrolling
U
حرکت افقی
darted
U
حرکت تند
have way on
U
حرکت کردن
harmonic motion
U
حرکت هماهنگ
darting
U
حرکت تند
glassily
U
بطورمات و بی حرکت
innovation
U
حرکت جدید
get under way
U
حرکت کردن
innovations
U
حرکت جدید
waggling
U
حرکت کردن
braided
U
حرکت سریع
inter play
U
حرکت محدود
standstill
U
بدون حرکت
motion study
U
حرکت پژوهی
whirling
U
حرکت گردابی
stroking
U
ضرب حرکت
whirls
U
حرکت گردابی
switch
U
نافم حرکت
switched
U
نافم حرکت
zigzags
U
حرکت زیگزاگ
zigzags
U
حرکت مارپیچی
switches
U
نافم حرکت
motion study
U
مطالعه ی حرکت
motor ability
U
قابلیت حرکت
movement order
U
دستور حرکت
movement credit
U
نوبت حرکت
course
U
مسیر حرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com