English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
micromotion U حرکت اجسام خرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
dynamics U مبحث حرکت اجسام
ballistics U علم حرکت اجسام پرتاب شونده
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
Other Matches
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
ferromagnetic substances U اجسام فرومغناطیسی
somatology U علم اجسام
paramagnetic U اجسام پارامغناطیسی
diamagnetic materials U اجسام دیامغناطیسی
magnetic materials U اجسام مغناطیسی
geniculate bodies U اجسام زانویی
golgy tendon organ U اجسام گلژی
hard goods U اجسام سخت
non magnetic materials U اجسام نامغناطیسی
static U وابسته به اجسام ساکن
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
salvages U انبار اجسام قراضه
salvaged U انبار اجسام قراضه
salvage U انبار اجسام قراضه
salvaging U انبار اجسام قراضه
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
isomer U اجسام متشابه الترکیب
statics U مبحث اجسام ایستا
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
solids press down U اجسام جامد سوی
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
statics U ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
dry measure U مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
goldstone U جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
sailed U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics U سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
kinematics U علم الحرکات علم اجسام متحرک
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
shifts U حرکت
animal U حس و حرکت
movement U حرکت
locomotion U حرکت
shift U حرکت
demeanour U حرکت
agog U در حرکت
afloat U در حرکت
vapid U بی حرکت
moves U حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
immobile U بی حرکت
motionless U بی حرکت
animation U حرکت
demeanor U حرکت
gest U حرکت
geste U حرکت
stationary U بی حرکت
travel U حرکت
stills U بی حرکت
still U بی حرکت
animations U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
haviour U حرکت
stiller U بی حرکت
traveled U حرکت
stillest U بی حرکت
stir U حرکت
stirred U حرکت
running U در حرکت
motioned U حرکت
motioning U حرکت
behaviuor U حرکت
motion U حرکت
agoing U در حرکت
ambulation U حرکت
as you were U حرکت از نو
inert U بی حرکت
traversing U حرکت
behavior U حرکت
traverses U حرکت
traversed U حرکت
traverse U حرکت
gesturing U حرکت
gestured U حرکت
departures U حرکت
gesture U حرکت
animals U حس و حرکت
stirs U حرکت
departure U حرکت
progress U حرکت
progressed U حرکت
progresses U حرکت
motions U حرکت
frozen U بی حرکت
progressing U حرکت
stirrings U حرکت
statist U بی حرکت
moved U حرکت
maneuver U حرکت
on the move U در حرکت
circulation U حرکت
oi U در حرکت
stirabout U حرکت
square move U حرکت
move U حرکت
vowel point U حرکت
otiose U بی حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
shifted U حرکت
sedentary U بی حرکت
stock still U بی حرکت
pat U بی حرکت
scrolling U حرکت
pats U بی حرکت
circulations U حرکت
patting U بی حرکت
patted U بی حرکت
dart U حرکت تند
stir up <idiom> U حرکت دادن
timetable U برنامه حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com