Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forced move
U
حرکت اجباری شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forced movement
U
حرکت اجباری
illegal move
U
حرکت غیرقانونی شطرنج
quiet move
U
حرکت ارام شطرنج
key
[حرکت کلیدی شطرنج]
fifty move rule
U
قانون 05 حرکت شطرنج
forcing move
U
حرکت اجباراور شطرنج
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
candidate move
U
حرکت انتخابی شطرنج
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
sealed move
U
حرکت ثبتی در بازی شطرنج ناتمام
sicilian attack
U
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
strained
U
اجباری
binding
U
اجباری
mandatory
U
اجباری
bindings
U
اجباری
obligatory
U
اجباری
compulsive
U
اجباری
obliging
U
اجباری
forced
U
اجباری
de rigueur
U
اجباری
constrained
U
اجباری
of obligation
U
اجباری
compulsory
U
اجباری
forcible
U
اجباری
forced saving
U
پس انداز اجباری
forced labour
U
کار اجباری
compulsory levies
U
مالیات اجباری
forced landing
U
فرود اجباری
compulsorily
U
بطور اجباری
conscription
U
خدمت اجباری
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
coercive
U
اجباری قهری
blessing in d.
U
توفیق اجباری
compulsory education
U
اموزش اجباری
compulsury deduction
U
فرانشیز اجباری
compulsory saving
U
پس انداز اجباری
forced labor
U
کار اجباری
forced oscillations
U
نوسانهای اجباری
levies
U
سربازگیری اجباری
levied
U
سربازگیری اجباری
levy
U
سربازگیری اجباری
levying
U
سربازگیری اجباری
compulsory hospitalization
U
بستری اجباری
juxtaposition
U
ارتباط اجباری
statute labour
U
کار اجباری
forced sale
U
فروش اجباری
compulsory
U
حرکات اجباری
impressment
U
بکار اجباری گماری
commitments
U
بستری کردن اجباری
commitment
U
بستری کردن اجباری
crossing site
U
محل عبور اجباری
compulsury deduction
U
کسر گذاری اجباری
schoolable
U
مشمول تحصیل اجباری
scoolable
U
مشغول تحصیل اجباری
concentration camps
U
اردوگاه کار اجباری
imperative planning
U
برنامه ریزی اجباری
forced convection
U
تبادل حرارت اجباری
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
servitude
U
خدمت اجباری رعیتی
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
forced page break
U
قطع اجباری صفحه
forced crossing
U
عبور اجباری از رودخانه
forced marching
U
راه پیمایی اجباری
concentration camp
U
اردوگاه کار اجباری
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to be compulsorily insured
U
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
canalize
U
هدایت اجباری منشعب کردن
to have compulsory insurance
[cover]
U
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
work farm
U
اردوی کار اجباری زندانیان
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
closed shops
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
power approach
U
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
rooks
U
رخ شطرنج
chess
U
شطرنج
rook
U
رخ شطرنج
chequer
U
شطرنج
al fil
U
شطرنج
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
inductive coordination
U
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
postal chess
U
شطرنج مکاتبهای
chess master
U
استاد شطرنج
a game of chess
U
یک مسابقه شطرنج
chequer wise
U
شطرنج وار
mans
U
مهره شطرنج
chess man
U
مهره شطرنج
bishops
U
فیل شطرنج
bishop
U
فیل شطرنج
man
U
مهره شطرنج
chessboard
U
تخته شطرنج
crampet game
U
بازی شطرنج
chessophrenetic
U
متعصب شطرنج
chessomania
U
شیفتگی شطرنج
chess olympiad
U
المپیاد شطرنج
chessboards
U
تخته شطرنج
chess machine
U
ماشین شطرنج
chess oscar
U
اسکار شطرنج
pignorate
U
پیاده شطرنج
chess problem
U
مسئله شطرنج
chessist
U
شطرنج باز
pawned
U
پیاده شطرنج
pawning
U
پیاده شطرنج
pawns
U
پیاده شطرنج
chess clock
U
ساعت شطرنج
chess board
U
صفحه شطرنج
chessist
U
شطرنج دوست
chequer
U
خانه شطرنج
progressive chess
U
شطرنج سریع
rules of chess
U
قوانین شطرنج
master
U
استاد شطرنج
mastered
U
استاد شطرنج
masters
U
استاد شطرنج
squaring
U
خانه شطرنج
squares
U
خانه شطرنج
chessman
U
مهره شطرنج
bishop pairs
U
دو فیل شطرنج
chessmen
U
مهره شطرنج
pieces
U
مهره شطرنج
squared
U
خانه شطرنج
piece
U
مهره شطرنج
square
U
خانه شطرنج
bad bishop
U
فیل بد شطرنج
lightning chess
U
شطرنج سریع
passer
U
رونده شطرنج
checker
U
خانه شطرنج
queen
U
وزیر شطرنج
impledge
U
پیاده شطرنج
traditional chess
U
شطرنج استاندارد
rapid transit
U
شطرنج سریع
queens
U
وزیر شطرنج
pawn
U
پیاده شطرنج
frontier line
U
خط وسط صفحه شطرنج
gambits
U
شروع بازی شطرنج
endings
U
اخر بازی شطرنج
ending
U
اخر بازی شطرنج
greco counter gambit
U
گامبی لاتویایی شطرنج
gambit
U
شروع بازی شطرنج
outpost
U
پایگاه نفوذی شطرنج
round-robin
U
تورنمنت دورهای شطرنج
outposts
U
پایگاه نفوذی شطرنج
blacked
U
بازیگر دوم شطرنج
American
U
تورنمنت دورهای شطرنج
black
U
بازیگر دوم شطرنج
Americans
U
تورنمنت دورهای شطرنج
blacker
U
بازیگر دوم شطرنج
cordon
U
حبس شاه شطرنج
to play at chess
U
شطرنج بازی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com