Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hermaprodite
U
کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
girlishly
U
دخترانه
girly
U
دختر وار دخترانه
girlie
U
دختر وار دخترانه
bobby socks
U
جوراب ساقه بلند دخترانه
bobby sox
U
جوراب ساقه بلند دخترانه
conditions
U
حالات
state table
U
جدول حالات
steady state
U
حالات دائم
state diagram
U
نمودار حالات
humoursomeness
U
حالات ویژه گوناگون
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
law of corresponding states
U
قانون حالات متنافر
law of corresponding states
U
قانون حالات همخوان
idols of the cave
U
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
halftones
U
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftone
U
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
movements
U
حرکات
pump
U
حرکات فریبنده
cadence
U
موزونی حرکات
air movements
U
حرکات هوایی
cadences
U
موزونی حرکات
compulsory
U
حرکات اجباری
rings
U
حرکات دارحلقه
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
calisthenics
U
حرکات سوئدی
calisthenics
U
حرکات نرمشی
eye movements
U
حرکات چشم
eurythmics
U
تناسب حرکات
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
pumps
U
حرکات فریبنده
pumped
U
حرکات فریبنده
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
gestures
U
حرکات بیانگر
voluntary exercise
U
حرکات اختیاری
movements
U
حرکات یکانها
school figures
U
حرکات اسب
retrograde movement
U
حرکات به عقب
puerilism
U
حرکات کودکانه
play marking
U
حرکات تهاجمی
peristalsis
U
حرکات حلقوی
optional
U
حرکات اختیاری
motion analysis
U
تحلیل حرکات
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
lunes
U
حرکات جنون امیز
transposition
U
تبدیل حرکات شطرنج
lip key
[دستگاه ثبت حرکات لب]
by-play
U
حرکات یا مکالمات فرعی
aerobatic
U
حرکات آکروباتی با هواپیما
appeasement gestures
U
حرکات صلح جویانه
air register
U
تنظیم حرکات هوایی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
circulation control
U
مدار کنترل حرکات
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
eurythmics
U
حرکات بدنی موزون
eurhythmics
U
حرکات بدنی موزون
piaffe
U
نمایش حرکات یورتمهای
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
rapid eye movements
U
حرکات سریع چشم
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
air movement section
U
قسمت حرکات هوایی
surged
U
حرکات افقی اب دریا
road movement
U
حرکات روی جاده
surges
U
حرکات افقی اب دریا
disport
U
حرکات نشاط انگیزکردن
surge
U
حرکات افقی اب دریا
disported
U
حرکات نشاط انگیزکردن
notations
U
ثبت حرکات شطرنج
disporting
U
حرکات نشاط انگیزکردن
notation
U
ثبت حرکات شطرنج
disports
U
حرکات نشاط انگیزکردن
adiadokinesis
U
زوال حرکات تناوبی
gestural
U
متضمن حرکات واشارات
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
patterns
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
cardiography
U
ثبت حرکات وضربان قلب
theatrical gestures
U
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
air control ship
U
ناو کنترل حرکات هوایی
by-play
U
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
scores
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
scored
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
score
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
algebriac notation
U
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
lindy
U
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
dressage
U
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
programs
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrated
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse
U
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
circus catch
U
گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
eurhythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
eurythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
retrograde
U
عقب کشیدن حرکات به عقب
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com