English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3113 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aspirate U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jaw breaker U سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
homonym U کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
spoonerism U اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
pronounce U تلفظ کردن
enunciates U تلفظ کردن
enunciating U تلفظ کردن
enunciated U تلفظ کردن
pronounces U تلفظ کردن
enunciate U تلفظ کردن
enounce U تلفظ کردن
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
mispronounced U غلط تلفظ کردن
mispronounce U غلط تلفظ کردن
burr U غلیظ تلفظ کردن
burred U غلیظ تلفظ کردن
burring U غلیظ تلفظ کردن
lisp U شل وسرزبانی تلفظ کردن
mispronounces U غلط تلفظ کردن
mispronouncing U غلط تلفظ کردن
anglicised U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
lisping U شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisps U شل وسرزبانی تلفظ کردن
tolay street on U باتکیه تلفظ کردن
aspirates U بانفس تلفظ کردن
aspirate U بانفس تلفظ کردن
burrs U غلیظ تلفظ کردن
anglicizing U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicized U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
lisped U شل وسرزبانی تلفظ کردن
anglicize U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirating U بانفس تلفظ کردن
emphasised U باقوت تلفظ کردن
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
sibilate U مانندحرف " س " تلفظ کردن
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
emphasize U باقوت تلفظ کردن
emphasising U باقوت تلفظ کردن
emphasises U باقوت تلفظ کردن
enouce U تلفظ کردن افهارکردن
emphasized U باقوت تلفظ کردن
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
emphasizing U باقوت تلفظ کردن
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
anglicises U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasizes U باقوت تلفظ کردن
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
vocalize U تلفظ کردن تشکیل دادن
velarize U حروف را از کام تلفظ کردن
intonate U با لحن خاصی تلفظ کردن
guttural U حلقی
aspirate U حلقی
faucal U حلقی
pharyngal U حلقی
pharyngeal U حلقی
aspirating U حلقی
aspirates U حلقی
faucial U حلقی
diphthongize U تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
aspirant U حروف حلقی
aspirants U حروف حلقی
oesophageal U گلویی حلقی
glossopharyngeal U زبانی حلقی
rhiopharyngeal U بینی حلقی
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
labiovelar U حرف حلقی وشفوی
barylalia U گفتار بیخ حلقی
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
adenoid U عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
lexical U کلمهای
etymologize U وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
doublet U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
identifier U کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
descriptions U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
dyad U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
description U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
doublets U کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
phoneme U که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
barytone U کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
input/output U کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
overflows U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
operators U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operator U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
exponent U کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
exponents U کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
overflowed U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow U بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
heteronym U کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
status U کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
homograph U کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
id U کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
routing identifier U نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
processor U کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
thesauruses U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesaurus U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
accent U تلفظ
pronunciation U تلفظ
accented U تلفظ
pronunciations U تلفظ
cacoepy U تلفظ بد
accenting U تلفظ
pronouncing U تلفظ
accents U تلفظ
asseverate U بطور جدی افهار کردن تصریح کردن
mispronounciation U تلفظ نادرست
tunes U لحن تلفظ
mispronunciations U تلفظ نادرست
pronounceable U قابل تلفظ
tune U لحن تلفظ
mispronunciation U تلفظ نادرست
mispronunciation U تلفظ غلط
laissez aller U تلفظ به فرانسه
mispronunciations U تلفظ غلط
velarization U تلفظ کامی
orthoepist U درست تلفظ کن
vocalization U تلفظ صوتی
pronouncing U تلفظ دار
lam dacism U تلفظ حرف
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
aspiration U تلفظ حرف H ازحلق
jaw breaking U دشوار برای تلفظ
aspirations U تلفظ حرف H ازحلق
sigmatismus lateralis U تلفظ کناری حرف " س "
orthoepic U وابسته به تلفظ درست
intonations U طرز قرائت تلفظ
intonation U طرز قرائت تلفظ
emphatic U باقوت تلفظ شده
zed U تلفظ انگلیسی حرف Z
zee U تلفظ امریکایی حرف Z
well-spoken U دارای تلفظ خوب
well spoken U دارای تلفظ خوب
phonics U تلفظ وهجاهای کلمات
cacology U تلفظ یا انشاء غلط
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
sibilation U تلفظ بشکل حرف " س "
tonemic U دارای تلفظ مشابه
diction U تلفظ واضح و روشن
enunciation U تلفظ واضح و روشن
anglicization U تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
summarizing U بطور مختصربیان کردن
summarised U بطور مختصربیان کردن
summarizes U بطور مختصربیان کردن
summarises U بطور مختصربیان کردن
summarising U بطور مختصربیان کردن
summarize U بطور مختصربیان کردن
summarized U بطور مختصربیان کردن
sigmatismus interdentalis U تلفظ میان دندانی حرف " س "
articulation U تلفظ شمرده طرز گفتار
sigmatismus adentalis U تلفظ روی دندانی حرف " س "
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
Your pronunciation is good. U تلفظ شما خوب است.
spiritualize U بطور معنوی تفسیر کردن
neutralises U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralising U بطور شیمیایی خنثی کردن
maladminister U بطور سوء اداره کردن
to speak fluently U بطور روان صحبت کردن
neutralised U بطور شیمیایی خنثی کردن
still hunt U بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
prettiest U بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettify U بطور دلپذیر قشنگ کردن
neutralizing U بطور شیمیایی خنثی کردن
prettier U بطور دلپذیر قشنگ کردن
pretty U بطور دلپذیر قشنگ کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
to sharply rebuff somebody U بطور خشن کسی را رد کردن
neutralizes U بطور شیمیایی خنثی کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
neutralize U بطور شیمیایی خنثی کردن
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2مهرآسا
2مهرآسا
1Arousing
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1pedal pamping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com