English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sync U حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sync U بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
Other Matches
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
scratchpad U حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
self- U برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
synchronize U سنکرون کردن
synchronises U سنکرون کردن
synchronising U سنکرون کردن
synchronizes U سنکرون کردن
synchronised U سنکرون کردن
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
synchronization U عمل سنکرون کردن دو وسیله
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
horizontal U روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
service U بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
modulate U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulate U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating U تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
serviced U بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
reverse U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversing U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
signal U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
parity U برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
texts U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
signaled U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
signalled U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
high lift device U وسایل برای زیاد
query U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
querying U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queried U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
queries U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
bent U اسم رمز برای خرابی وسایل
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
batteries U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
path [corridor] for emergency vehicles U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
equipment U وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
golf cart U گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
result code U پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
operators U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
buffering U استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
small computer systems interface U واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
operator U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
alerted U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
racked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
wracked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
synchronous U سنکرون
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
sync U سنکرون شده
sunchronous machine U ماشین سنکرون
synchronous generator U ژنراتور سنکرون
synchronous motor U موتور سنکرون
synchronous timer U تایمر سنکرون
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
three phase synchronous motor U موتور سنکرون سه فاز
sync U دو وسیله کاملاگ سنکرون نیستند
synchronous alternator U مولد جریان متناوب سنکرون
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
isochronous transmission U ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhanced U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
masters U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
mastered U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
salvaged U اوراق کردن وسایل
salvage U اوراق کردن وسایل
mounting U سوار کردن وسایل
cryptodevice U وسایل رمز کردن
salvaging U اوراق کردن وسایل
salvages U اوراق کردن وسایل
directing U اداره کردن روانه کردن وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
cannibalize U محل اوراق کردن وسایل
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
cannibalizing U محل اوراق کردن وسایل
cannibalising U محل اوراق کردن وسایل
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
cannibalizes U محل اوراق کردن وسایل
cannibalized U محل اوراق کردن وسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com