English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
Other Matches
pro- U حرفهای
occupational U حرفهای
pro U حرفهای
professional U حرفهای
lifetime U حرفهای
lifetimes U حرفهای
professionals U حرفهای
professionalism U ورزش حرفهای
semipro U نیمه حرفهای
gladiator U بوکسور حرفهای
professional status U پایگاه حرفهای
professional misconduct U اشتباه حرفهای
bailsman U ضامن حرفهای
professional code U ضوابط حرفهای
prizefighter U بوکسور حرفهای
occupation disease U امراض حرفهای
gladiators U بوکسور حرفهای
extra professional U خارج حرفهای
hoofer U رقاص حرفهای
big words U حرفهای گنده
sweet nothings U حرفهای عاشقانه
pillow talk U حرفهای خصوصی
jargon U زبان حرفهای
malpractices U کژکاری حرفهای
malpractice U کژکاری حرفهای
hit men U آدم کش حرفهای
hit man U آدم کش حرفهای
vocation U پیشهای حرفهای
vocations U پیشهای حرفهای
trade schools U مدرسه حرفهای
trade school U مدرسه حرفهای
training school U اموزشگاه حرفهای
vocational education U اموزش حرفهای
vocational school U اموزشگاه حرفهای
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
laymen U شخص غیر حرفهای
all pro U تیم ستارههای حرفهای
divisions U اتحادیه باشگاههای حرفهای
miliaman U سرباز حرفهای یاپیمانی
division U اتحادیه باشگاههای حرفهای
layman U شخص غیر حرفهای
old wives' tale U حرفهای خاله زنکی
jockeys U اسب سوار حرفهای
jockey U اسب سوار حرفهای
lays U غیر حرفهای عامی
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
lay U غیر حرفهای عامی
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
old wives' tales U حرفهای خاله زنکی
jar ram molding machine U دستگاه قالبریزی حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) . U حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
to i. from somebodies words U از حرفهای کسی استنباط کردن
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
ranker U افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
That is unmitigated nonsense. U این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
pro am U مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
dilettantism U اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
tours U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
touring U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
manufacturing U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
applied economics U اقتصاد صنعتی
industrializing U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی سازی
industrialism U سیستم صنعتی
artless U غیر صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
artful U ماهرانه صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
art bronze U برنز صنعتی
industrialize U صنعتی کردن
plant U واحد صنعتی
plants U واحد صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
industrialising U صنعتی کردن
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
first class cricket U مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
practitioners U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
afcet U la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
polytechnic U چند رشتهای چند حرفهای
polytechnics U چند رشتهای چند حرفهای
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com