English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
margin utility U حد مطلوبیت کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
compliance U مطلوبیت
total utility U مطلوبیت کل
favourableness U مطلوبیت
satisfaction U مطلوبیت
utility U مطلوبیت
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
utility frontier U مرز مطلوبیت
margin utility U مطلوبیت نهایی
form utility U مطلوبیت شکلی
marginal utility U مطلوبیت نهائی
marginal desirability U مطلوبیت نهائی
dis utility U عدم مطلوبیت
ordinal utility U مطلوبیت ترتیبی
cardinal utility U مطلوبیت عددی
disutility U عدم مطلوبیت
total utility function U تابع مطلوبیت کل
place utility U مطلوبیت مکانی
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
utilitarian U مطلوبیت چیزی بخاطرسودمندی ان
marginal utility of money U مطلوبیت نهائی پول
marginal utility curve U منحنی مطلوبیت نهائی
marginal utility function U تابع مطلوبیت نهائی
utility maximization U به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
utility possibility curve U منحنی امکانات مطلوبیت
utility possibility frontier U مرز امکانات مطلوبیت
marginal disutility U عدم مطلوبیت نهائی
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
utile U واحد اندازه گیری مطلوبیت
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
law of diminishing marginal utility U قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
bergson criterion U ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
cargo U کالا
cargoes U کالا
article U کالا
commodities U کالا
articles U کالا
goods U کالا
object of sale U کالا
produce U کالا
produced U کالا
produces U کالا
mercery U کالا
wares U کالا
good U کالا
chattel U کالا
product U کالا
products U کالا
mattered U کالا
mattering U کالا
matters U کالا
stuffs U کالا
stuff U کالا
stuffed U کالا
matter U کالا
materials U کالا
traffick U کالا
trafficking U کالا
commodity U کالا
trafficked U کالا
ware U کالا
material U کالا
traffic U کالا
merchandise U کالا
traffics U کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
showroom U نمایشگاه کالا
interchange U مبادله کالا
interchanges U مبادله کالا
trafficked U مبادله کالا
traffic U مبادله کالا
sampled U نمونه کالا
sample U نمونه کالا
commodity flow U جریان کالا
lien on goods U حق حبس کالا
interchanging U مبادله کالا
handling of goods U جابجایی کالا
interchanged U مبادله کالا
fate of goods U وضعیت کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
commodity broker U واسطه کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity code U رمز کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U علامت کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity exchange U بورس کالا
commodity market U بازار کالا
copper alloy U همبسته کالا
consignor U فرستنده کالا
commodity broker U دلال کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
glut U وفور کالا
bill of goods U صورت کالا
gluts U وفور کالا
gluts U فراوانی کالا
glut U فراوانی کالا
warehouses U انبار کالا
collection of goods U دریافت کالا
commodities exchange U بورس کالا
stock room U انبار کالا
fairest U نمایشگاه کالا
depot U انبار کالا
fairs U نمایشگاه کالا
holds U انبار کالا
commodities U کالا جنس
stock requisition U درخواست کالا
fairer U نمایشگاه کالا
bartered U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
barters U دادوستد کالا
barter U دادوستد کالا
order for goods U سفارش کالا
storeroom U انبار کالا
mock up U مدل کالا
fair U نمایشگاه کالا
hold U انبار کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
drafts U بسته کالا
drafted U بسته کالا
inventories U موجودی کالا
commodity U کالا جنس
samples U نمونه کالا
draft U بسته کالا
warehouse U انبار کالا
traffics U مبادله کالا
trafficking U مبادله کالا
depots U انبار کالا
inventory U صورت کالا
inventory U موجودی کالا
stowage U انبار کالا
containerization U حمل کالا با کانتینر
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
mass production of goods U تولید انبوه کالا
dead pledge U گرو زمین و کالا
delivery order U دستور تحویل کالا
shipper U فرستنده کالا با کشتی
shipping agent U موسسه حمل کالا
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
selling costs U هزینههای فروش کالا
price tag U برچسب قیمت کالا
consignor U ارسال کننده کالا
product liability U مسئوولیت در قبال کالا
proforma U پیشنهاد فروش کالا
order time U زمان سفارش کالا
mock up U نمونه نمایشی کالا
owner's risk U ریسک صاحب کالا
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
discount of goods U تخفیف روی کالا
design change U تغییر شکل کالا
despatch documents U اسناد ارسال کالا
unit cost U هزینه هر واحداز کالا
goods received note U برگه دریافت کالا
turnover tax U مالیات بر گردش کالا
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
strike below U بردن کالا به انبار
identification of supplies U تشخیص هویت کالا
initial campaign U معرفی کالا به بازار
the goods are orlie in pledge U کالا در گرو اوست
trade channel U کانال توزیع کالا
delivery U تحویل کالا دادن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
freight forwarder U حمل کننده کالا
destination port U بندر تحویل کالا
to offer U عرضه کردن [ کالا]
stock requisition U تقاضا جهت کالا
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
distribution cost U هزینه توزیع کالا
distribution system U شبکه توزیع کالا
marketing area U منطقه توزیع کالا
storeroom U مخزن انبار کالا
sales tax U مالیات بر فروش کالا
fairing U ارمغانی که از نماسشگاه کالا
on approval U خرید کالا به شرط
to boycott goods U تحریم کردن کالا
release U ترخیص کردن کالا
launched U جا انداختن کالا در بازار
demand U تقاضای خرید کالا
deliveries U تحویل کالا دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com