Perdic | حداکثر تقاضا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	peak demand U	حداکثر تقاضا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	arc elasticity of demand U	عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
	giffen good U	نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
	law of demand U	براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
	max min system U	سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
	demand U	تقاضا کردن تقاضا
	demands U	تقاضا کردن تقاضا
	demanded U	تقاضا کردن تقاضا
	shift of a demand curve U	انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
	maximal oxygen consumption U	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
	maximal oxygen uptake U	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
	maximal aerobic power U	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
	capacity cost U	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
	outsides U	حداکثر
	peaks U	حداکثر
	peaking U	حداکثر
	maximal U	حداکثر
	endurance U	حداکثر
	maximum U	حداکثر
	outside U	حداکثر
	peak U	حداکثر
	uttermost U	حداکثر
	relative maximum U	حداکثر نسبی
	maximum thermometer U	گرماسنج حداکثر
	maximum limited stress U	تنش حداکثر
	high tides U	حداکثر مد دریا
	maximum work U	کار حداکثر
	payload U	حداکثر بار
	price ceilings U	حداکثر قیمت
	maximum value U	مقدار حداکثر
	high tide U	حداکثر مد دریا
	maximum load U	بار حداکثر
	optimum height U	حداکثر ارتفاع
	peak load U	حداکثر بار
	peak load U	بار حداکثر
	maximal U	وابسته به حداکثر
	maximum duration U	زمان حداکثر
	peak output U	حداکثر تولید
	peak speed U	حداکثر سرعت
	peak voltage U	ولتاژ حداکثر
	submaximal U	زیر حداکثر
	intensity maximum U	حداکثر شدت
	maximum moment U	حداکثر لنگر
	peaks U	حداکثر کاکل
	maximum price U	حداکثر بها
	supercharge U	خرج حداکثر
	maximum power demand U	مصرف حداکثر
	global maximum U	حداکثر مطلق
	flank speed U	حداکثر سرعت
	wage ceiling U	حداکثر دستمزد
	full speed U	حداکثر سرعت
	full bore U	حداکثر تلاش
	maximum profit U	حداکثر سود
	maximum prr ermissible U	مجاز حداکثر
	maximum of intensity U	حداکثر شدت
	maximum output U	خروجی حداکثر
	maximum performance U	عملکرد حداکثر
	peak U	حداکثر کاکل
	flat out U	حداکثر سرعت
	maximum speed U	حداکثر سرعت
	maximum slope U	حداکثر شیب
	peaking U	حداکثر کاکل
	maximum ratings U	مقدار حداکثر
	maximum performance U	کارایی حداکثر
	maximum capacity U	فرفیت حداکثر
	peak current U	جریان حداکثر
	maximum deflection U	انحراف حداکثر
	maximum deviation U	انحراف حداکثر
	maximum gain U	تقویت حداکثر
	maximum demand U	بار حداکثر
	maximum frequency U	فرکانس حداکثر
	maximum density U	حداکثر تراکم
	maximum detector U	اشکارساز حداکثر
	maximum current U	جریان حداکثر
	maximum efficiency U	راندمان حداکثر
	maximum available powere U	توان حداکثر
	maximum efficiency U	حداکثر کارائی
	maximization U	به حداکثر رسانیدن
	maximum amplitude U	دامنه حداکثر
	payloads U	حداکثر بار
	maximum energy U	انرژی حداکثر
	exigence U	تقاضا
	requested U	تقاضا
	requests U	تقاضا
	requesting U	تقاضا
	importance U	تقاضا
	demands U	تقاضا
	solicitation U	تقاضا
	rogation U	تقاضا
	request U	تقاضا
	requisitions U	تقاضا
	requisitioning U	تقاضا
	demanded U	تقاضا
	requisition U	تقاضا
	demand U	تقاضا
	postulating U	تقاضا
	postulates U	تقاضا
	postulated U	تقاضا
	postulate U	تقاضا
	suited U	تقاضا
	suits U	تقاضا
	suit U	تقاضا
	requisitioned U	تقاضا
	prayer U	تقاضا
	prayers U	تقاضا
	maximum stock U	حداکثر موجودی انبار
	maximum take off weight U	حداکثر وزن برخاستن
	maximum landing weight U	حداکثر وزن فرود
	ceiling price U	حداکثر قیمت قانونی
	daily flood peak U	حداکثر سیل روزانه
	maximum gate trigger voltage U	ولتاژ احتراق حداکثر
	maxvo U	حداکثر اکسیژن مصرفی
	breaking load U	حداکثر تحمل بار
	ceiling prices U	حداکثر قیمت قانونی
	angle of repose U	حداکثر شیب استقرار
	maximum temperature U	درجه حرارت حداکثر
	maximum in power gain U	تقویت قدرت حداکثر
	closed height U	حداکثر ارتفاع لیفتراک
	maximum wavelength U	طول موج حداکثر
	maximum gate trigger current U	جریان احتراق حداکثر
	maximum direction finding U	جهت یابی حداکثر
	maximum output voltage U	ولتاژ خروجی حداکثر
	high run U	حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
	maximum operating voltage U	ولتاژ کار حداکثر
	maximum natality U	حداکثر زاد و ولد
	maximum demand pointer U	عقربه مصرف حداکثر
	maximum modulating frequency U	فرکانس حداکثر مدولاسیون
	maximum demand meter U	حداکثر مقدار سنج
	maximum load U	بار گذاری حداکثر
	maximum current rating U	جریان نامی حداکثر
	maximum control current U	جریان کنترل حداکثر
	maximum and minimum thermometer U	گرماسنج حداقل و حداکثر
	maximum light transmission U	انتقال نور حداکثر
	flank speed U	حداکثر سرعت قایق
	maximum sound pressure U	فشار صوت حداکثر
	maximum scattering angle U	زاویه پراکندگی حداکثر
	maximum reverse r.m.s. voltage U	ولتاژ سد موثر حداکثر
	maximum ratings U	مقدار نامی حداکثر
	maximum allowable concentration U	حداکثر غلظت مجاز
	maximum probility detection U	تعیین احتمال حداکثر
	endurance time U	سرعت حداکثر مداوم
	maximum power operation U	کار با توان حداکثر
	maximum power gain U	تقویت توان حداکثر
	maximum permissible voltage U	ولتاژ مجاز حداکثر
	maximum permissible load U	بار مجاز حداکثر
	maximum flexibility U	خمش پذیری حداکثر
	maximum liklihood method U	روش حداکثر احتمال
	sprints U	با حداکثر سرعت دویدن
	profit maximization U	به حداکثر رسانیدن سود
	pron to U	با حداکثر سرعت ممکن
	at full blast <adv.> U	در حداکثر قدرت یا شدت
	ultimate bearing capacity U	حداکثر فشار متحمل پی
	maximum input frequency U	فرکانس ورودی حداکثر
	utmost good faith U	حداکثر حسن نیت
	sprinted U	با حداکثر سرعت دویدن
	utility maximization U	به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
	maxvo U	حداکثر توان هوازی
	low tide U	حداکثر جذر دریا
	traffic peak U	حداکثر عبور و مرور
	high water U	حداکثر ارتفاع اب مد دریا
	sprint U	با حداکثر سرعت دویدن
	marginal U	حداکثر نزدیک به انتها
	peak strenght U	حداکثر استعداد مجاز
	extreme U	حداکثر درمنتهی الیه
	utmost U	منتهای کوشش حداکثر
	full blast <adv.> U	در حداکثر قدرت یا شدت
	principle of miximum overlap U	اصل حداکثر همپوشانی
	application U	فرم تقاضا
	supply and demand U	عرضه و تقاضا
	requisitioning U	چیزمورد تقاضا
	excess demand U	فزونی تقاضا
	requisitioned U	تقاضا کردن
	plea U	تقاضا استدعا
	pleas U	تقاضا استدعا
	requisitioned U	چیزمورد تقاضا
	requisition U	تقاضا کردن
	applications U	فرم تقاضا
	requisition U	چیزمورد تقاضا
	elasticity of demand U	کشش تقاضا
	requests U	تقاضا خواسته
	within three days of demand U	در طی سه روز پس از تقاضا
	sued U	تقاضا کردن
	law of demand U	قانون تقاضا
	request U	تقاضا خواسته
	requested U	تقاضا خواسته
	requesting U	تقاضا خواسته
	income elasticity of demand U	درامدی تقاضا
	information on demand U	اطلاعات با تقاضا
	requisitioning U	تقاضا کردن
	peak demand U	بیشترین تقاضا
	asked <adj.> <past-p.> U	تقاضا شده
	quantity of demand U	مقدار تقاضا
	sues U	تقاضا کردن
	sue U	تقاضا کردن
	suing U	تقاضا کردن
	demand curve U	منحنی تقاضا
	demand elasticity U	کشش تقاضا
	change in demand U	تغییر تقاضا
	demanded U	تقاضا کردن
	on demand U	بنا به تقاضا
	adjure U	تقاضا کردن