English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
volume of trade U حجم بازرگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trade U بازرگانی
traded U بازرگانی
commerce U بازرگانی
commercially U از راه بازرگانی
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
business U کسب و کار بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
businesses U کسب و کار بازرگانی
businesses U موسسه بازرگانی
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
galleon U کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons U کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
boarded U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
trade fair U نمایشگاه بازرگانی
trade fairs U نمایشگاه بازرگانی
jobbing U واسطه بازرگانی
mercantile U بازرگانی
staple U اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled U اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling U اساسی مرکز بازرگانی عمده
trading U بازرگانی
commercial U بازرگانی
emporia U جای بازرگانی مرکز فروش
emporia U مرکز بازرگانی
emporium U جای بازرگانی مرکز فروش
emporium U مرکز بازرگانی
emporiums U جای بازرگانی مرکز فروش
emporiums U مرکز بازرگانی
commercial bank U بانگ بازرگانی
merchant bank U بانک بازرگانی
merchant banks U بانک بازرگانی
commercial banks U بانکهای بازرگانی
maritime U وابسته به بازرگانی دریایی
trade union U اتحادیه بازرگانی
trade unions U اتحادیه بازرگانی
trades unions U اتحادیه بازرگانی
balance of trade U تراز بازرگانی
bilateral trade U بازرگانی دو طرفه
bill exchange U برات بازرگانی
board of trade U هیئت بازرگانی
board of trade U وزارت بازرگانی
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
business activity U فعالیت بازرگانی
business cycle U دور بازرگانی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
business economics U علم اقتصاد بازرگانی
business enterprise U بنگاه بازرگانی
business fluctuations U نوسانات بازرگانی
business transaction U داد و ستد بازرگانی
business union U اتحادیه بازرگانی
chamber of commerce U اطاق بازرگانی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of trade U اتاق بازرگانی
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
comdex U نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
commercial attache U وابسته بازرگانی
commercial intercourse U معامله یا مراوده بازرگانی
commercial policy U سیاست بازرگانی
commercial representative U نمایندگی بازرگانی
commercial revolution U انقلاب بازرگانی
commercial tax U مالیات بازرگانی
domestic trade U بازرگانی داخلی
dromond U کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
emporetic U بازرگانی
favorable balance of trade U موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
foreign trade U بازرگانی خارجی
foreign trade multiplier U ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
hermes U خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
idiograph U نشان بازرگانی
imperial institute U بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
indiaman U کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
internal trade U بازرگانی داخلی
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
interstate commerce U بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
jaycee U عضو اطاق بازرگانی جوانان
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
letter of marque U پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
long boat U بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
longboat U بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
mart U مرکز بازرگانی
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
mercantile agent U بازرگانی
Other Matches
for-profit <adj.> U بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> U بازرگانی
commercial <adj.> U بازرگانی
merchantry U بازرگانی
business <adj.> U بازرگانی
relating to business <adj.> U بازرگانی
trade secrets U اسرار بازرگانی
trade secret U اسرار بازرگانی
trade mark U علامت بازرگانی
trade deficit U کسری بازرگانی
sea borne commerce U بازرگانی دردریا
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi commercial U شبه بازرگانی
merchantman U کشتی بازرگانی
merchant marine U ناوگان بازرگانی
mercantilism U سیاست بازرگانی
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
ideograph U سمبل و علامت بازرگانی
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mercantilism U سیاست موازنه بازرگانی کشور
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacre U کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
polacca U کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
supercargo U مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
low-tech U وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com