Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumer sovereignty
U
حاکمیت مصرف کننده
soverignty of the consumer
U
حاکمیت مصرف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
consumers
U
مصرف کننده
users
U
مصرف کننده
user
U
مصرف کننده
consumer
U
مصرف کننده
consumer behaviour
U
رفتار مصرف کننده
consumer psychology
U
روانشناسی مصرف کننده
consumer protection
U
حمایت از مصرف کننده
consumer choice
U
انتخاب مصرف کننده
consumer credit
U
اعتبار مصرف کننده
representative consumer
U
مصرف کننده نمونه
consumer preference
U
رجحان مصرف کننده
service cable
U
کابل مصرف کننده
consumer equilibrium
U
تعادل مصرف کننده
consumerism
U
حمایت از مصرف کننده
consumer surplus
U
نصیب مصرف کننده
consumer's choice
U
انتخاب مصرف کننده
rational consumer
U
مصرف کننده عقلائی
dominant user
U
یکان مصرف کننده عمده
theory of consumer's choice
U
نظریه انتخاب مصرف کننده
consumer economics
U
علم اقتصاد مصرف کننده
consumer's surplus
U
یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
consumer appeal
U
تاثیر محصول روی مصرف کننده
recommended retail price
U
قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
consumer advertising
U
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
bespoke software
U
نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
benzocaine
U
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
supremacy
U
حاکمیت
sovereignty
U
حاکمیت
sovereignty
U
حق حاکمیت
freeware
U
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
jurisdication
U
صلاحیت حاکمیت
air suprmacy
U
حاکمیت هوایی
territorial sovereignty
U
حاکمیت ارضی
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
imperium
U
حق حاکمیت مطلقه
condominiums
U
حاکمیت مشترک
condominium
U
حاکمیت مشترک
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
sovereignty
U
پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
waste
U
بی مصرف
wastes
U
بی مصرف
good for nothing
U
بی مصرف
consumption possibility line
U
حد مصرف
consumerism
U
مصرف
usages
U
مصرف
income consumption curve
U
مصرف
wasters
U
مصرف
waster
U
مصرف
wasteful
U
مصرف
usage
U
مصرف
overall consumption
U
مصرف کل
disposal
U
مصرف
offtake
U
مصرف
expense
U
مصرف
of no a
U
بی مصرف
sodden
U
بی مصرف
aggregate consumption
U
مصرف کل
comsumption
U
مصرف
extravagant
U
مصرف
consumption
U
مصرف
expenditure
U
مصرف
unemployed
U
بی مصرف
otiose
U
بی مصرف
spends
U
مصرف کردن
consumes
U
مصرف کردن
productive consumption
U
مصرف مولد
usable
<adj.>
U
قابل مصرف
abused
U
سوء مصرف
abuse
U
سوء مصرف
consumed
U
مصرف کردن
spend
U
مصرف کردن
consume
U
مصرف کردن
permanent consumption
U
مصرف دائمی
abuses
U
سوء مصرف
optional consumption
U
مصرف اختیاری
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
partial substitution
U
جانشینی مصرف
throw away
U
چیز بی مصرف
energy consumption
U
مصرف انرژی
home use entry
U
اعلامیه مصرف
peak load
U
بحبوحه مصرف
expenditure
U
میزان مصرف
abusing
U
سوء مصرف
high mass consumption
U
مصرف انبوه
consumerism
U
مصرف گرایی
per capita consumption
U
مصرف سرانه
home consumption
U
مصرف خانگی
home consumption
U
مصرف داخلی
domestic consumption
U
مصرف خانگی
coefficient of utility
U
ضریب مصرف
eats
U
مصرف کردن
present consumption
U
مصرف جاری
throwaway
U
یکبار مصرف
utilizable
<adj.>
U
قابل مصرف
propensity to consume
U
گرایش به مصرف
disposable
U
مصرف شدنی
propensity to consume
U
تمایل به مصرف
rags
U
بی مصرف شدن
maximum power demand
U
مصرف حداکثر
rag
U
بی مصرف شدن
unproductive consumption
U
مصرف بیهوده
transitory consumption
U
مصرف گذرا
transitory consumption
U
مصرف انتقالی
present consumption
U
مصرف حال
private consumption
U
مصرف خصوصی
idle stock
U
موجودی بی مصرف
national consumption
U
مصرف ملی
capital consumption
U
مصرف سرمایه
fuel consumption
U
مصرف سوخت
bootless
U
بی مصرف بی علاج
usage rate
U
نرخ مصرف
gasoline consumption
U
مصرف بنزین
dismantle
U
بی مصرف کردن
dismantled
U
بی مصرف کردن
dismantles
U
بی مصرف کردن
dismantling
U
بی مصرف کردن
excise tax
U
مالیات بر مصرف
to use up
U
مصرف کردن
rival consumption
U
مصرف رقابتی
mass consumption
U
مصرف انبوه
mass consumption
U
مصرف کلان
power consumption
U
مصرف برق
power consumption
U
مصرف قدرت
use up
U
مصرف کردن
power consumer
U
مصرف برق
exhausted
U
مصرف شده
expendable
U
مصرف پذیر
expenditure credit
U
اعتبار مصرف
per capita water consumption
U
مصرف سرانه اب
eat
U
مصرف کردن
utilisation
[British]
U
مورد مصرف
rate of consumption
U
نرخ مصرف
uses
U
استعمال مصرف
using
U
مورد مصرف
usage
U
مورد مصرف
irrigation consumption
U
مصرف ابیاری
exploitation
[utilization]
U
مورد مصرف
conspicuious consumption
U
مصرف تجملی
conspicious consumption
U
مصرف تجملی
ready use
U
اماده مصرف
utilizations
U
موارد مصرف
utilisations
U
موارد مصرف
applicable
<adj.>
U
مصرف کردنی
use
U
استعمال مصرف
suitable
<adj.>
U
قابل مصرف
useful
<adj.>
U
قابل مصرف
utilisable
[British]
<adj.>
U
قابل مصرف
inconsumable
U
مصرف نکردنی
utilization
U
مورد مصرف
consumer brand
U
کالای پر مصرف
applicable
<adj.>
U
قابل مصرف
suitable
<adj.>
U
مصرف کردنی
usages
U
موارد مصرف
usable
<adj.>
U
مصرف کردنی
useful
<adj.>
U
مصرف کردنی
utilisable
[British]
<adj.>
U
مصرف کردنی
utilizable
<adj.>
U
مصرف کردنی
utilization
U
مصرف بکاربری
using
U
استعمال مصرف
consumption schedule
U
جدول مصرف
consumption possibility line
U
خط امکانات مصرف
induced consumption
U
مصرف القائی
recive
U
مصرف کنید
consumption rate
U
نواخت مصرف
internal consumption
U
مصرف داخلی
consumption rate
U
میزان مصرف
put away
U
مصرف کردن
consumption theory
U
نظریه مصرف
consumption rate
U
اهنگ مصرف
TAN
[Transaction authentication number]
U
رمز یکبار مصرف
internal power
U
مصرف داخلی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
consumable
U
مصرف شدنی
induced consumption
U
مصرف تشویقی
consumption function
U
تابع مصرف
ready for use
U
اماده مصرف
shelf life
U
تاریخ مصرف
total consumption burner
U
مشعل تمام مصرف کن
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
input
U
نیروی مصرف شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com