English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dreamlike state U حالت شبه رویا
twilight state U حالت شبه رویا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
dream U رویا
dreamed U رویا
dreaming U رویا
dreams U رویا
visions U رویا
vision U رویا
head in the clouds <idiom> U رویا پردازی
illusionist U بیننده رویا
castles in the air <idiom> U رویا پرداز
dreams U رویا دیدن
dreamworld U عالم رویا
dreaming U رویا دیدن
dream instigators U فراخوانهای رویا
dreamed U رویا دیدن
dream work U عمل رویا
dream U رویا دیدن
dream symbolism U نمادگری رویا
dream interpretation U تعبیر رویا
dream censorship U سانسور رویا
dream land U عالم خواب و رویا
dream determinant U تعیین کننده رویا
brown study U عالم رویا و هپروت
latent dream content U محتوای نهفته رویا
visionary U الهامی رویا گرای
visionaries U الهامی رویا گرای
manifest dream content U محتوای اشکار رویا
disjection U دو شخصیتی بودن در رویا
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
cases U حالت
ill conditioned U بد حالت
case U حالت
self U حالت
makes U حالت
make U حالت
manner U حالت
estate U حالت
estates U حالت
predicaments U حالت
expression U حالت
predicament U حالت
expressions U حالت
posture U حالت
if U حالت
disposition U حالت
situation U حالت
unexpressive U بی حالت
tempers U حالت
glass eyed U بی حالت
febricity U حالت تب
feverishness U حالت تب
fettle U حالت
temper U حالت
line condition U حالت خط
queasiness U حالت قی
situations U حالت
idiocrasy U حالت
pyreticosis U حالت تب
attitude U حالت
postured U حالت
attitudes U حالت
postures U حالت
posturing U حالت
tempered U حالت
stated U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
temperament U حالت
states U حالت
state U حالت
state- U حالت
stances U حالت
stance U حالت
grain U حالت
stating U حالت
mood U حالت
condition U حالت
moods U حالت
status U حالت
temperaments U حالت
idle position U حالت سکون
ground state U حالت پایه
defensive U حالت تدافع
i.c. U حالت اولیه
iciness U حالت یخی
heat proof quality U حالت نسوزی
hang over U حالت خماری
liquid state U حالت مایع
idiocrasy U حالت مخصوص
defensively U حالت دفاعی
humanness U حالت انسانیت
defensively U با حالت تدافع
kashruth U حالت جواز
crudely U در حالت خامی
resilience U حالت ارتجاعی
fluidity U حالت مایعی
lethargically U با حالت سبات
limit state U حالت حدی
sponginess U حالت ابری
domesticity U حالت اهلی
possessives U حالت اضافه
linearity U حالت طولی
possessive U حالت اضافه
kashrut U حالت جواز
jussive U حالت امری
ignition condition U حالت احتراق
in a state of depression U در حالت افسردگی
nervousness U حالت عصبانی
in form U خوش حالت
inactive status U حالت انتساب
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
initial state U حالت اغازی
input mode U حالت ورودی
insert mode U حالت درج
isopiestic U حالت فشارمتعادل
thirstily U با حالت تشنگی
conjugality U حالت زناشویی
burst mode U حالت پیوسته
borderline state U حالت مرزی
balminess U حالت مرهمی
balanced state U حالت متعادل
balanced state U حالت متوازن
balanced state U حالت تعادل
automatism U حالت خودکاری
atilt U با حالت حمله
arborescence U حالت شاخهای
antisepsis U حالت ضد عفونی
drinking bout U حالت مستی
answer mode U حالت پاسخ
drive state U حالت سائقی
chararcter mode U حالت دخشهای
downiness U حالت کرکی
childishness U حالت بچگی
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
command mode U حالت فرماندهی
corresponding state U حالت متنافر
counterpoise U حالت تعادل
creaminess U حالت سرشیری
deadness U حالت مرده
colloidal state U حالت کلوییدی
deliverable state U در حالت تحویل
deplorble condltion U حالت زار
circumstantiality U حالت وکیفیت
circuit opening U حالت مدارباز
doubtfulness U حالت تردید
doughiness U حالت خمیری
drowsihead U حالت نیمخواب
answer mode U حالت جواب
feminity U حالت زنانه
accidentalness U حالت اتفاقی
final state U حالت پایانی
accusative U حالت مفعولی
free wheeling U حالت خلاصی
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
dative U حالت برایی
sulkily U با حالت قهر
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
goutiness U حالت نقرسی
genitive U حالت اضافه
feminineness U حالت زنانه
acedia U حالت خ-لسه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com