Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tangency
U
حالت جیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vest pocket
U
جیبی
pocket-sized
U
جیبی
pocket calculators
U
حسابگر جیبی
pocket knife
U
چاقوی جیبی
folding yardstick
[metric]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket calculator
U
حسابگر جیبی
pocket handkerchief
U
دستمال جیبی
pocket handkerchiefs
U
دستمال جیبی
pocketing
U
پارچه جیبی
pocket knives
U
چاقوی جیبی
pocketknife
U
چاقوی جیبی
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
pocketbooks
U
کتاب جیبی
pocketbook
U
کتاب جیبی
pocket
U
کوچک جیبی
wallet
U
کیف جیبی
wallets
U
کیف جیبی
pocket watch
U
ساعت جیبی
folding meter stick
[American]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket pistol
U
طپانچه جیبی
pocket meter
U
سنجه جیبی
folding ruler
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pockets
U
کوچک جیبی
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
watch
U
ساعت جیبی و مچی
jack-knife
U
چاقوی بزرگ جیبی
penknives
U
چاقوی کوچک جیبی
penknife
U
چاقوی کوچک جیبی
folding rulers
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket rules
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
hand calculator
U
ماشین حساب جیبی
watching
U
ساعت جیبی و مچی
watches
U
ساعت جیبی و مچی
watched
U
ساعت جیبی و مچی
jackknife
U
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed
U
چاقوی بزرگ جیبی
billfold
U
کیف جیبی اسکناس
pocket calculator
U
ماشین حساب جیبی
jack-knives
U
چاقوی بزرگ جیبی
pocket edition
U
چاپ جیبی کتاب
focusing glass
U
ذره بین جیبی
jack-knifing
U
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes
U
چاقوی بزرگ جیبی
billfolds
U
کیف جیبی اسکناس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
pin money
U
پول جیبی شوهر به همسرش
solar calculator
U
ماشین حساب جیبی خورشیدی
billfolds
U
دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold
U
دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
pocket money .
U
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
micro-
U
نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
folding knife
U
کارد جیبی تاشو
[کارد سوئیسی]
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
feverishness
U
حالت تب
temperaments
U
حالت
febricity
U
حالت تب
state
U
حالت
state-
U
حالت
temperament
U
حالت
posture
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
temper
U
حالت
fettle
U
حالت
tempered
U
حالت
tempers
U
حالت
stance
U
حالت
stances
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
postured
U
حالت
makes
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
states
U
حالت
stating
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
condition
U
حالت
estates
U
حالت
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
make
U
حالت
case
U
حالت
cases
U
حالت
if
U
حالت
stated
U
حالت
moods
U
حالت
self
U
حالت
mood
U
حالت
estate
U
حالت
line condition
U
حالت خط
disposition
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
attitudes
U
حالت
expression
U
حالت
status
U
حالت
manner
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
phases
U
حالت
phased
U
حالت
phase
U
حالت
attitude
U
حالت
expressions
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
grain
U
حالت
situations
U
حالت
situation
U
حالت
energy state
U
حالت انرژی
equation of state
U
معادله حالت
pyreticosis
U
حالت حمائی
feminity
U
حالت زنانه
real mode
U
حالت واقعی
aglow
U
در حالت هیجان
reclining position
U
حالت غنوده
refractivity
U
حالت انکسار
sea state
U
حالت دریا
seismicity
U
حالت ارتعاش
sentimentalism
U
حالت احساساتی
skin the cat
U
حالت گربهای
periodicity
U
حالت تناوبی
thirstily
U
با حالت تشنگی
possessive
U
حالت اضافه
possessives
U
حالت اضافه
perpendicularity
U
حالت عمودی
saccharinity
U
حالت قندی
physical state
U
حالت فیزیکی
plumbness
U
حالت عمودی
deliverable state
U
در حالت تحویل
repellency
U
حالت دفع
resiliency
U
حالت ارتجاعی
eigenstate
U
حالت انرژی
final state
U
حالت پایانی
dative
U
حالت برایی
feminineness
U
حالت زنانه
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
queasily
U
با حالت تهوع
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
erectness
U
حالت عمودی
quantum state
U
ویژه حالت
faintly
U
در حالت ضعف
individualism
U
حالت انفرادی
privileged mode
U
حالت ممتاز
problem state
U
حالت مسئلهای
prone position
U
حالت درازکش
veins
U
حالت تمایل
vein
U
حالت تمایل
protected mode
U
حالت محفوظ
pulverulence
U
حالت خاکی
queasiness
U
حالت تهوع
equilibrium state
U
حالت تعادل
exceptional case
U
حالت استثنایی
eburnation
U
حالت عاجی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
drive state
U
حالت سائقی
rapturously
U
با حالت بیخودی
deplorble condltion
U
حالت زار
small ball
U
پرتاب بی حالت
ragingly
U
با حالت خشم
febile
U
دارای حالت تب
facial expression
U
حالت چهره
expressive eyes
U
چشمان با حالت
doubtfulness
U
حالت تردید
excited state
U
حالت برانگیخته
normality
U
حالت عادی
drinking bout
U
حالت مستی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com