English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queasily U با حالت تهوع
queasiness U حالت تهوع
nausea U حالت تهوع
sickness U حالت تهوع
qualms U حالت تهوع
qualm U حالت تهوع
sicknesses U حالت تهوع
nauseate U حالت تهوع دست دادن
nauseated U حالت تهوع دست دادن
nauseates U حالت تهوع دست دادن
mawkish U حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
sick headache U تهوع
mal de mer U تهوع
nausea U تهوع
adnauseam U تهوع
nauseant U تهوع اور
adnauseam U بدرجهء تهوع
sickening U تهوع اور
qualmish U دچارحالت تهوع
morning sickness U تهوع بامدادی
nauseous U تهوع اور
nauseating U تهوع اور
fulsome U تهوع اور
queasy U تهوع اور
nauseousness U تهوع اوری
queazy U تهوع اور
vomiting agent U عامل تهوع اور
sickener U چیز تهوع اور
to feel sick U حال تهوع داشتن
sickish U تااندازهای تهوع اور
to be sick U حال تهوع داشتن
wamble U احساس تهوع کردن
emetic gas U گاز تهوع اور
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
carsickness U تهوع در اثر بودن در اتومبیل
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
i sickened at the sight U از دیدن ان حال تهوع بمن دست داد
seasickness U تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
it is in my recollection U یاد دارم
I need my e U من دوست دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i intend to stay here U خیال دارم که ...
my a is 0 years U من 04سال دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
i maintain U عقیده دارم که ...
I agree. U قبول دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I have a headache. U من سر درد دارم.
own a house U خانهای دارم
close the door please U خواهش دارم
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
glass eyed U بی حالت
feverishness U حالت تب
line condition U حالت خط
ill conditioned U بد حالت
stances U حالت
stance U حالت
phases U حالت
moods U حالت
febricity U حالت تب
queasiness U حالت قی
mood U حالت
idiocrasy U حالت
phase U حالت
phased U حالت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com