Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
bare handed
U
بی اسلحه
armless
U
بی اسلحه
weapons
U
اسلحه
weapon
U
اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
thumbing
U
شستی اسلحه
firearm
U
اسلحه گرم
triggers
U
ماشه اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
trigger
U
ماشه اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
weapon
U
اسلحه حربه
pieces
U
اسلحه گرم
safety lock
U
ضامن اسلحه
armory
U
اسلحه خانه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
armourer
U
اسلحه ساز
piece
U
اسلحه گرم
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
single shot
U
اسلحه تک تیر
misfire
U
گیرکردن اسلحه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
arm of precision
U
اسلحه دقیق
armorer
U
اسلحه ساز
shooting iron
U
اسلحه گرم
weapons
U
اسلحه حربه
side arm
U
اسلحه کمری
side arms
U
اسلحه کمری
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
holsters
U
جلد اسلحه
holster
U
جلد اسلحه
fire arms
U
اسلحه ی گرم
arm
U
اسلحه گرم
armoury
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armouries
U
اسلحه خانه
stoppages
U
گیر در اسلحه
stoppage
U
گیر در اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
light armed
U
سبک اسلحه
weaponary
U
مربوط به اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
ordnance
U
اسلحه ومهمات
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
poppers
U
اسلحه صدا دار
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
musketry
U
تیراندازی
archery
U
تیراندازی
shootings
U
تیراندازی
gunning
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
pops
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
popped
U
تیراندازی
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
fire power
U
قدرت تیراندازی
guns
U
تیراندازی کردن
order of fire
U
روش تیراندازی
dry sum
U
مشق تیراندازی
ready position
U
حاضربه تیراندازی
firing line
U
خط شروع تیراندازی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
gun
U
تیراندازی کردن
gunnery
U
قوانین تیراندازی
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
shoot
U
تیراندازی کردن
handbow
U
کمان تیراندازی
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
fire trench
U
سنگر تیراندازی
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
offhand
U
تیراندازی ایستاده
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
shoots
U
تیراندازی کردن
fires
U
تیراندازی کردن
field archery
U
تیراندازی صحرایی
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
firing area
U
منطقه تیراندازی
the butts
U
میدان تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
lived
U
تیراندازی جنگی
gunning
U
تمرین تیراندازی
methode of fire
U
روش تیراندازی
firing table
U
جدول تیراندازی
fired
U
تیراندازی کردن
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
fire
U
تیراندازی کردن
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
live
U
تیراندازی جنگی
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com