Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxidation number
U
حالت اکسایش
oxidation state
U
حالت اکسایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
oxidation
U
اکسایش
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
oxidation coefficient
U
ضریب اکسایش
oxidation potential
U
پتانسیل اکسایش
oxidation degree
U
درجه اکسایش
oxidation reduction indicator
U
شناساگر اکسایش
oxidation number
U
عدد اکسایش
oxidation reduction potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
standard oxidation potential
U
پتانسیل اکسایش استاندارد
redox reaction
U
واکنش اکسایش- کاهش
redox system
U
سیستم اکسایش- کاهش
oxidation reduction reaction
U
واکنش اکسایش- کاهش
redox potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
situations
U
حالت
attitude
U
حالت
status
U
حالت
phased
U
حالت
cases
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
ill conditioned
U
بد حالت
attitudes
U
حالت
line condition
U
حالت خط
moods
U
حالت
estates
U
حالت
situation
U
حالت
estate
U
حالت
stance
U
حالت
stances
U
حالت
phase
U
حالت
self
U
حالت
phases
U
حالت
expression
U
حالت
expressions
U
حالت
manner
U
حالت
disposition
U
حالت
predicaments
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
predicament
U
حالت
mood
U
حالت
grain
U
حالت
febricity
U
حالت تب
stated
U
حالت
postured
U
حالت
states
U
حالت
posture
U
حالت
stating
U
حالت
fettle
U
حالت
temperament
U
حالت
temperaments
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
posturing
U
حالت
state
U
حالت
postures
U
حالت
state-
U
حالت
makes
U
حالت
make
U
حالت
case
U
حالت
if
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
temper
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
condition
U
حالت
tempers
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
tempered
U
حالت
thirstily
U
با حالت تشنگی
possessive
U
حالت اضافه
normal state
U
حالت نرمال
objective case
U
حالت مفعولی
orthogonality
U
حالت عمودی
of a good d.
U
خوش حالت
dative
U
حالت برایی
output state
U
حالت خروجی
faintly
U
در حالت ضعف
nominative case
U
حالت فاعلی
saccharinity
U
حالت قندی
resiliency
U
حالت ارتجاعی
repellency
U
حالت دفع
refractivity
U
حالت انکسار
reclining position
U
حالت غنوده
real mode
U
حالت واقعی
rapturously
U
با حالت بیخودی
ragingly
U
با حالت خشم
queasiness
U
حالت تهوع
sea state
U
حالت دریا
seismicity
U
حالت ارتعاش
sentimentalism
U
حالت احساساتی
solid state
U
حالت جامد
sol state
U
حالت سولی
soild state
U
حالت جامد
small ball
U
پرتاب بی حالت
trim
U
وضع حالت
trimmest
U
وضع حالت
trims
U
وضع حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
queasily
U
با حالت تهوع
quantum state
U
ویژه حالت
pyreticosis
U
حالت حمائی
perpendicularity
U
حالت عمودی
periodicity
U
حالت تناوبی
individualism
U
حالت انفرادی
spring
U
حالت فنری
springs
U
حالت فنری
pastiness
U
حالت خمیری
vein
U
حالت تمایل
veins
U
حالت تمایل
physical state
U
حالت فیزیکی
normality
U
حالت عادی
plumbness
U
حالت عمودی
pulverulence
U
حالت خاکی
protected mode
U
حالت محفوظ
prone position
U
حالت درازکش
problem state
U
حالت مسئلهای
privileged mode
U
حالت ممتاز
aglow
U
در حالت هیجان
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
paramnesia
U
حالت فراموشی
balanced state
U
حالت متوازن
circuit opening
U
حالت مدارباز
hang over
U
حالت خماری
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
ground state
U
حالت پایه
grittiness
U
حالت شنی
goutiness
U
حالت نقرسی
vitreus state
U
حالت شیشهای
glassy state
U
حالت شیشهای
gas phase
U
حالت گازی
fugitiveness
U
حالت شخص
free wheeling
U
حالت خلاصی
colloidal state
U
حالت کلوییدی
childishness
U
حالت بچگی
heat proof quality
U
حالت نسوزی
chararcter mode
U
حالت دخشهای
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
ignition condition
U
حالت احتراق
idle position
U
حالت سکون
idiocrasy
U
حالت مخصوص
iciness
U
حالت یخی
borderline state
U
حالت مرزی
i.c.
U
حالت اولیه
humanness
U
حالت انسانیت
doubtfulness
U
حالت تردید
burst mode
U
حالت پیوسته
command mode
U
حالت فرماندهی
erectness
U
حالت عمودی
equilibrium state
U
حالت تعادل
equation of state
U
معادله حالت
energy state
U
حالت انرژی
eigenstate
U
حالت انرژی
eburnation
U
حالت عاجی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
drive state
U
حالت سائقی
deliverable state
U
در حالت تحویل
drinking bout
U
حالت مستی
deplorble condltion
U
حالت زار
downiness
U
حالت کرکی
exceptional case
U
حالت استثنایی
excited state
U
حالت برانگیخته
deadness
U
حالت مرده
final state
U
حالت پایانی
conjugality
U
حالت زناشویی
continuum state
U
حالت پیوستار
conversational mode
U
حالت محاورهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com