English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
volitive U حالت افعال ارادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
automatization U حرکت غیر ارادی حالت خودکار
To conjugate. U ( افعال را ) صرف کردن
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
periphrastic conjugation U صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
wilfull U ارادی
intentional U ارادی
volitionary U ارادی
volitional U ارادی
voluntary U ارادی
arbitrary U ارادی
volentary U ارادی
autonomic U ارادی
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
voluntary unemployment U بیکاری ارادی
voluntary movement U حرکت ارادی
voluntary assignment U انتقال ارادی
voluntarily U بطور ارادی
automatic U غیر ارادی
automatics U غیر ارادی
unintentional U غیر ارادی
voluntarism U فرضیه ارادی
involuntary U غیر ارادی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
reflex action U عمل غیر ارادی
instinctive U خودبخود غیر ارادی
autonomous U خودکاربطور غیر ارادی
involuntary unemployment U بیکاری غیر ارادی
blepherospasm U انقباض غیر ارادی پلک
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
autonomic <adj.> U خودکار [ارادی] [خود مختار]
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
knee-jerk U حرکت غیر ارادی زانو
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
cringing U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phase U حالت
feverishness U حالت تب
stances U حالت
mood U حالت
stance U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
tempers U حالت
tempered U حالت
phases U حالت
phased U حالت
temper U حالت
situations U حالت
queasiness U حالت قی
pyreticosis U حالت تب
posture U حالت
makes U حالت
if U حالت
estates U حالت
estate U حالت
predicaments U حالت
make U حالت
postured U حالت
line condition U حالت خط
postures U حالت
case U حالت
cases U حالت
self U حالت
moods U حالت
glass eyed U بی حالت
idiocrasy U حالت
ill conditioned U بد حالت
posturing U حالت
predicament U حالت
stating U حالت
state U حالت
expression U حالت
manner U حالت
state- U حالت
temperaments U حالت
status U حالت
states U حالت
unexpressive U بی حالت
stated U حالت
temperament U حالت
disposition U حالت
condition U حالت
febricity U حالت تب
fettle U حالت
grain U حالت
expressions U حالت
situation U حالت
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
equation of state U معادله حالت
energy state U حالت انرژی
initial state U حالت اغازی
incipincy U حالت نخستین
doubtfulness U حالت تردید
doughiness U حالت خمیری
downiness U حالت کرکی
drinking bout U حالت مستی
averaged U در حالت کلی
exceptional case U حالت استثنایی
drive state U حالت سائقی
drowsihead U حالت نیمخواب
eburnation U حالت عاجی
eigenstate U حالت انرژی
deplorble condltion U حالت زار
facial expression U حالت چهره
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
idiocrasy U حالت مخصوص
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
goutiness U حالت نقرسی
iciness U حالت یخی
ground state U حالت پایه
hang over U حالت خماری
heat proof quality U حالت نسوزی
i.c. U حالت اولیه
free wheeling U حالت خلاصی
in form U خوش حالت
febile U دارای حالت تب
grittiness U حالت شنی
incipience U حالت نخستین
inactive status U حالت انتساب
in a state of depression U در حالت افسردگی
feminineness U حالت زنانه
feminity U حالت زنانه
final state U حالت پایانی
ignition condition U حالت احتراق
idle position U حالت سکون
humanness U حالت انسانیت
deliverable state U در حالت تحویل
possessive U حالت اضافه
genitive U حالت اضافه
sulkily U با حالت قهر
accusative U حالت مفعولی
worst-case scenario U بدترین حالت
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
affectedly U با حالت بخودگرفته
affectivity U حالت عاطفی
amentia U حالت هذیان
defensive U حالت تدافع
possessives U حالت اضافه
domesticity U حالت اهلی
fluidity U حالت مایعی
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
sponginess U حالت ابری
Lucky you! <idiom> U خوش به حالت!
mopishly U با حالت افسرده
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
thirstily U با حالت تشنگی
worst case scenario U بدترین حالت
answer mode U حالت جواب
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com