Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
unrepresentative
U
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
to be on the safe side
U
باقی نباشد
at least
U
هیچ نباشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
For all we know he may be living .
U
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
low priority work
U
کاری که مهم نباشد
trimorph
U
سه حالتی
trimorphous
U
سه حالتی
inexpressiveness
U
بی حالتی
expressional
U
حالتی
two state
U
دو حالتی
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
two state circuit
U
مدار دو حالتی
two state jump
U
جهش دو حالتی
two state variable
U
متغییر دو حالتی
multiphase
U
چند حالتی
two state algebra
U
جبر دو حالتی
dichotomies
U
دو حالتی دورستگی
dichotomy
U
دو حالتی دورستگی
state equation
U
معادله حالتی
degenerating
U
چند حالتی
degenerates
U
چند حالتی
degenerate
U
چند حالتی
degenerated
U
چند حالتی
goby
U
رهایی
escape
U
رهایی
escapement
U
رهایی
abandonment
U
رهایی
riddance
U
رهایی
delivery
U
رهایی
extrication
U
رهایی
escaped
U
رهایی
emanacipation
U
رهایی
liveries
U
رهایی
salvation
U
رهایی
livery
U
رهایی
emancipation
U
رهایی
deliverance
U
رهایی
escapes
U
رهایی
escaping
U
رهایی
deliveries
U
رهایی
rescued
U
رهایی
rescues
U
رهایی
rescuing
U
رهایی
quietus
U
رهایی
rescue
U
رهایی
relief
U
رهایی
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
to get into
U
دچار
[حالتی]
شدن
to fall into
U
دچار
[حالتی]
شدن
desperateness
U
حالتی که بیرون ازامیدباشد
trigon
U
سه حالتی ستاره سه تایی
degeneracy
U
چند حالتی بودن
strike an attitude
U
حالتی بخود گرفتن
get out
U
رهایی یافتن
to get rid of
U
رهایی یافتن از
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
to get off
U
رهایی یافتن از
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emancipator
U
رهایی دهنده
dishallucination
U
رهایی ازشیفتگی
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
break off position
U
نقطه رهایی
bomb release line
U
خط رهایی بمب
break up value
U
قیمت رهایی
break off
U
رهایی ازدرگیری
acquittance
U
رهایی بخشودگی
release point
U
نقطه رهایی
disillusion
U
رهایی از شیفتگی
survival
U
رهایی از انهدام
survivals
U
رهایی از انهدام
disenchantment
U
رهایی از طلسم
rescuing
U
رهایی دادن
rescue
U
رهایی دادن
disillusioning
U
رهایی از شیفتگی
disillusions
U
رهایی از شیفتگی
rescued
U
رهایی دادن
rescues
U
رهایی دادن
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
If anything ,it is more expensive.
U
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
demurs
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
passage
U
انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurring
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demur
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
passages
U
انتقال از حالتی به حالت دیگر
dropping angle
U
زاویه رهایی بمب
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
to escape
[with something]
U
رهایی یافتن
[با چیزی]
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
on one's feet
<idiom>
U
رهایی ازبیماری یا مشکلات
released
U
منتشر ساختن رهایی
to save one's neck
U
از دار رهایی یافتن
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
lead us not into temtation
U
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
releases
U
منتشر ساختن رهایی
release
U
منتشر ساختن رهایی
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
emergencies
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
the greenish hue of blue
U
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
release
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
sectors
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
get off
U
رهایی یافتن پیاده شدن از
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
released
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
to p anyone through danger
U
کسی را از خطر رهایی دادن
release point
U
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
releases
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
redeems
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeeming
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
angular velocity
U
سرعت زاویهای رهایی بمب
redeem
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
disencumbrance
U
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
merger
U
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
mergers
U
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
recognition
U
و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
hand inhand poition
U
رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
tactical reconnaissance
U
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight
U
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharges
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheoses
U
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
What You See Is All You Get
U
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
double adultery
U
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
optical
U
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
recognition
U
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
gold standards
U
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
purchase
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchases
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchased
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
remainder
U
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
tie in sales
U
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
margin land
U
حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
dro
U
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
inflationary gap
U
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
Floret
[rosette]
U
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
calyx
U
طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
gold import point
U
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
interlocking directorate
U
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
limit load
U
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
decompression
U
تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com