Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incidental memory
U
حافظه اتفاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paging
U
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
EDO memory
U
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
physical
U
آدرس حافظه که مط ابق با محل حافظه سخت افزاری در رسانه حافظه است
virtual
U
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
SDRAM
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
expanded memory system
U
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
synchronizes
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
transfers
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
pipelines
U
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند
pipeline
U
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند
dual
U
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
register
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registers
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering
U
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
Training makes the memory absorb more.
U
آموزش
[ورزش حافظه]
باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
paging
U
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
cache memory
U
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
poked
U
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
pokes
U
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poking
U
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
access time
U
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
poke
U
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
extending
U
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود
intermediate
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
extends
U
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود
demand paging
U
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
extend
U
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود
thrashing
U
سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
bank
U
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
overlays
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlaying
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
banks
U
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
overlay
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
operation
U
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
smart
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarts
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarting
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smartest
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarter
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarted
U
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
granularity
U
بخشی از حافظه در سیستم حافظه مجازی
memory mapped video
U
نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
checkerboarding
U
سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد
completed
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
thrashing
U
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
LIM EMS
U
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
input
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
inputted
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
peek
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
initialling
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
memory module
U
ماژول حافظه پیمانه حافظه
initial
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initialed
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initials
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initialing
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initialled
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
moves
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
accidental
<adj.>
U
اتفاقی
chanceful
U
اتفاقی
even tual
U
اتفاقی
accident
U
اتفاقی
flukey
U
اتفاقی
stochastic
<adj.>
U
اتفاقی
adventive
U
اتفاقی
casuale
U
اتفاقی
extrinsic
U
اتفاقی
adventitiouse
U
اتفاقی
randomly
U
اتفاقی
random
<adj.>
U
اتفاقی
accidents
U
اتفاقی
incidental
<adj.>
U
اتفاقی
adventitious
<adj.>
U
اتفاقی
episodic
U
اتفاقی
chances
U
اتفاقی
pick up
<idiom>
U
اتفاقی
chanced
U
اتفاقی
chance
U
اتفاقی
haphazard
<adj.>
U
اتفاقی
haphazardly
U
اتفاقی
chanciest
U
اتفاقی
fortuitous
<adj.>
U
اتفاقی
casualness
U
اتفاقی
chancy
U
اتفاقی
fluky
U
اتفاقی
casual
[not planned]
<adj.>
U
اتفاقی
coincidental
<adj.>
U
اتفاقی
contingent
[accidental]
<adj.>
U
اتفاقی
accidentalism
U
اتفاقی
chancing
U
اتفاقی
chancier
U
اتفاقی
eventual
U
اتفاقی
occasional
U
اتفاقی
casual
U
اتفاقی
stochastical
<adj.>
U
اتفاقی
contingency
U
اتفاقی
contingencies
U
اتفاقی
episodical
U
اتفاقی
flash
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
fortuitousness
U
اتفاقی بودن
happenstance
U
وقایع اتفاقی
incidental errors
U
خطاهای اتفاقی
fortuitcus fault
U
نقص اتفاقی
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
coincidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by hazard
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by chance
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by a coincidence
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by accident
<adv.>
U
بطور اتفاقی
at random
<adv.>
U
بطور اتفاقی
as it happens
<adv.>
U
بطور اتفاقی
accidently
<adv.>
U
بطور اتفاقی
accidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
fortuitcus distortion
U
اعوجاج اتفاقی
by happenstance
<adv.>
U
بطور اتفاقی
incidentals time
U
زمان اتفاقی
incidental works
U
کارهای اتفاقی
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
fortuitously
<adv.>
U
بطور اتفاقی
windfall loss
U
زیان اتفاقی
random
U
اتفاقی الکی
come across
<idiom>
U
اتفاقی دیدن
casual labour
U
کارگر اتفاقی
randomly
U
اتفاقی الکی
crop up
<idiom>
U
اتفاقی پدیدارشدن
incidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
adventitiously
U
بطور اتفاقی
stretch a point
<idiom>
U
اتفاقی پذیرفتن
stochastic process
U
فرایند اتفاقی
accidentalness
U
حالت اتفاقی
accidental error
U
خطای اتفاقی
chromatic
U
تصادفی اتفاقی
stochatic procedures
U
رویههای اتفاقی
contingent profit
U
سود اتفاقی
contingent liability
U
بدهی اتفاقی
accidental war
U
جنگ اتفاقی
accidental reinforcement
U
تقویت اتفاقی
windfall gains
U
منافع اتفاقی
windfall profits
U
سود اتفاقی
circumstantial evidence
U
اماره اتفاقی
partition
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partitions
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
accidental sepcies
گونه های اتفاقی
chars
U
کار روزمزد و اتفاقی
charring
U
کار روزمزد و اتفاقی
char
U
کار روزمزد و اتفاقی
accidental fall
U
ضربه فنی اتفاقی
chare
U
کار روزمزد و اتفاقی
hazardous
U
معاملات قماری اتفاقی
jitter
U
حرکت نامنظم اتفاقی
by accident or d.
U
بطور اتفاقی یا عمدی
off screen image
U
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
paged address
U
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
sideshows
U
موضوع فرعی انحراف اتفاقی
sideshow
U
موضوع فرعی انحراف اتفاقی
accident damage to property
U
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
randomize
U
بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
to happen to somebody
U
برای کسی اتفاقی
[بد]
افتادن
It was a mere accident that we met.
U
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
come hell or high water
<idiom>
U
هیچ فرقی نمیکنه چه اتفاقی بیافته
His coming here was quite accidental.
U
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
fortuitism
U
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
reportable incident
U
اتفاقی که قانونا باید گذارش داده شود
random
U
بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
drop a hint
<idiom>
U
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
randomly
U
بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com