English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
partial products U حاصل ضربهای جز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impact ionization U ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism U نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
dicrotism U دو ضربهای
traumatic U ضربهای
posttraumatic U پس ضربهای
impulsive force U نیروی ضربهای
percussion press U پرس ضربهای
impluse voltage U فشار ضربهای
impulse turbine U توربین ضربهای
impulse discharge U تخلیه ضربهای
impluse breakdown U شکست ضربهای
pulsating load U بار ضربهای
impluse contact U کنتاکت ضربهای
mach wave U موج ضربهای
impluse current U جریان ضربهای
impluse tachometer U تاکومتر ضربهای
impluse switch U تکمه ضربهای
impluse switch U کلید ضربهای
impluse wave U موج ضربهای
whipping U حرکت ضربهای
implusing signal U سیگنال ضربهای
impluse sender U مولد ضربهای
ippon kumite U مبارزه تک ضربهای
impluse inertia U لختی ضربهای
impluse generator U مولد ضربهای
impluse function U تابع ضربهای
impluse distortion U اعوجاج ضربهای
impluse detector U اشکارسازجریان ضربهای
impact strength U استحکام ضربهای
impact printer U چاپگر ضربهای
implusive excitation U تحریک ضربهای
impluse exitation U تحریک ضربهای
impact exitation U تحریک ضربهای
detonation U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ضربهای
drop test U ازمایش ضربهای
shock wave U موج ضربهای
australian crawl U کرال دو ضربهای
shock excitation U تحریک ضربهای
impact force U نیروی ضربهای
percussion welding U جوشکاری ضربهای
sambon kumite U مبارزه سه ضربهای
shock concrete U بتن ضربهای
impact load U بار ضربهای
strode analysis U تحلیل ضربهای
transient voltage U ولتاژ ضربهای
tricrotic U نبض سه ضربهای
shock waves U موج ضربهای
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
impluse voltage test U ازمایش فشار ضربهای
impluse test U ازمایش فشار ضربهای
impluse turbine U توربین فشار ضربهای
impluse protective level U سطح فشار ضربهای
impluse voltage cascade U ابشار فشار ضربهای
daisy wheel printer U چاپگر اصلی ضربهای
detached shock wave U موج ضربهای منفصل
impluse sound level U سطح صوت ضربهای
impact crusher U سنگ شکن ضربهای
impluse current generator U مولد جریان ضربهای
impluse breakdown voltage U فشار شکست ضربهای
impact transducer U مبدل فرایندهای ضربهای
impluse voltage generation U تولید فشار ضربهای
impluse voltage generator U مولد فشار ضربهای
impluse voltage stress U تنش فشار ضربهای
mach line U موج ضربهای ضعیف
tensile impact test U ازمایش کشش ضربهای
jia ippon kumite U مبارزه ازاد تک ضربهای
jar ramming method U روش ضربهای قالبریزی
normal shock wave U موج ضربهای عمود
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
impluse circuit U مدار جریان ضربهای
impluse withstand voltage U فشار ضربهای ایستا
percussion riveter U پرچ کننده ضربهای
pusher type furnace U کوره نوع ضربهای
joint U مفصل اتصال ضربهای
pulsed resistance welding U جوشکاری مقاومتی ضربهای
wavelet U موج ضربهای کوچک
counting U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
hig low jack U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
impluse circuit U مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
tricrotic U ضربان نبض بطورسه ضربهای
count U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted U تعداد جریانهای ضربهای شمردن
bank shot U ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
instantaneous short circuit current U جریان اتصال کوتاه ضربهای
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse high tension generator U مولد فشار قوی ضربهای
impluse voltage test technipue U روش ازمایش فشار ضربهای
lets U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
big ball U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
lily U ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
do split U ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
bedpost U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
forcing shot U ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
half worcester U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
light hit U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
lilies U ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lenght U ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
initial alternating short circuit curren U جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
give a catch U زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
lofts U ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
single U ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
loft U ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
keilo U ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
impluse voltage testing plant U ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
lip U ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
sidehiller U ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
force U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
jars U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
bleak <adj.> U بی حاصل
adnate U حاصل
deserted <adj.> U بی حاصل
blasted [uninhabitable] <adj.> U بی حاصل
outgrwth U حاصل
desolate <adj.> U بی حاصل
fruitage U حاصل
products U حاصل
nonproductive U بی حاصل
barren <adj.> U بی حاصل
unutilized U بی حاصل
infertile U بی حاصل
resulted U حاصل
result U حاصل
upshot U حاصل
yield U حاصل
payoff U حاصل
yielded U حاصل
yields U حاصل
resume U حاصل
unfruitful U بی حاصل
payoffs U حاصل
resulting U حاصل
resumed U حاصل
perquisites U حاصل
resuming U حاصل
product U حاصل
resumes U حاصل
outcome U حاصل
outcomes U حاصل
outgrowth U حاصل
perquisite U حاصل
maximum asymmetric three phase U current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
blocking U گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
barren U بی ثمر بی حاصل
fattens U حاصل خیزکردن
yielded U محصول حاصل
production U حاصل دادن
productions U حاصل دادن
sum U حاصل جمع
growths U اثر حاصل
sums U حاصل جمع
fattened U حاصل خیزکردن
fatten U حاصل خیزکردن
productive U مولد پر حاصل
afforded U حاصل کردن
totalled U حاصل جمع
affording U حاصل کردن
affords U حاصل کردن
acquire حاصل کردن
karma U حاصل کردارانسان
afford U حاصل کردن
totalling U حاصل جمع
totaling U حاصل جمع
totaled U حاصل جمع
pinguid U حاصل خیز
total U حاصل جمع
redemption yield U حاصل بازخرید
get U حاصل کردن
getting U حاصل کردن
steam fog U مه حاصل از بخار اب
to be derived U حاصل شدن
yielder U حاصل دهنده
paper blockade U محاصره بی حاصل
proceeds U حاصل فروش
growth U اثر حاصل
negotiation result U حاصل مذاکرات
negotiation outcome U حاصل مذاکرات
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
yields U محصول حاصل
nonproductive labor U کار بی حاصل
yield U محصول حاصل
totals U حاصل جمع
gets U حاصل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com