Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
A blank look.
U
نگاه بی حالت ( بی روح )
deck alert
U
حالت اماده باش در روی عرشه
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
to give support to
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
to lock out
U
نگاه داشتن
to lay fast
U
نگاه داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
to keep in
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
stop
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
preservatize
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
retain
U
نگاه داشتن
stopping
U
نگاه داشتن
stops
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
tackling
U
نگاه داشتن
to put to a pause
U
نگاه داشتن
stay
U
نگاه داشتن
stayed
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
hold
U
نگاه داشتن
holds
U
نگاه داشتن
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
to keep the pot boiling
U
کارهارادرجریان نگاه داشتن
to keep on file
U
درپرونده نگاه داشتن
stunting
U
کوتاه نگاه داشتن
shroud
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
shrouded
U
در زیرحجاب نگاه داشتن
to keep on
U
روشن نگاه داشتن
commemorate
U
بیادگار نگاه داشتن
commemorates
U
بیادگار نگاه داشتن
inshrine
U
با حرمت نگاه داشتن
keep on
U
بازهم نگاه داشتن
to lay up in a napkin
U
بی مصرف نگاه داشتن
hides
U
مخفی نگاه داشتن
stunts
U
کوتاه نگاه داشتن
wedging
U
باگوه نگاه داشتن
wedges
U
باگوه نگاه داشتن
wedged
U
باگوه نگاه داشتن
wedge
U
باگوه نگاه داشتن
to pick up oneself
U
خودرا نگاه داشتن
hold down
U
مطیع نگاه داشتن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
stunt
U
کوتاه نگاه داشتن
impark
U
در محوطه نگاه داشتن
commemorating
U
بیادگار نگاه داشتن
commemorated
U
بیادگار نگاه داشتن
hide
U
مخفی نگاه داشتن
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
to keep in
U
روشن نگاه داشتن
to hush up
U
ساکت نگاه داشتن
inurn
U
در فرف نگاه داشتن
on ice
<idiom>
U
دور نگاه داشتن
to hold in trust
U
بطورامانت نگاه داشتن
freezes
U
ثابت نگاه داشتن
freeze
U
ثابت نگاه داشتن
enwomb
U
در رحم نگاه داشتن
keep under one's hat
<idiom>
U
پنهان نگاه داشتن
to keep away
U
دور نگاه داشتن
to behave oneself
U
ادب نگاه داشتن
to keep down
U
پایین نگاه داشتن
to keep at bay
U
معطل نگاه داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
commemorated
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
commemorating
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
keep something at bay
<idiom>
U
[چیزی را دور نگاه داشتن]
Keep somebody at bay
<idiom>
U
[کسی را دور نگاه داشتن]
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
to rein up
U
جلو اسب را نگاه داشتن
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
smother
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
pawl
U
باگیره یاعایق نگاه داشتن
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
spare
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
spared
U
درذخیره نگاه داشتن مضایقه
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
smothered
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothers
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothering
U
در دل نگاه داشتن خفه شدن
commemorate
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
fish globe
U
شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
excludes
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to p a vehicle or horse
U
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
exclude
U
راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to keep on
U
در نیاوردن
[نگاه داشتن]
[جامه یا کلاه]
enchain
U
در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
cellarage
U
حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
filed
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
memorialize
U
برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
to trainb arms
U
تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
convexly
U
حالت محدب داشتن
concavity
U
حالت مقعر داشتن
defensiveness
U
حالت دفاعی داشتن
statehood
U
حالت ایالتی داشتن
springs
U
حالت فنری داشتن
spring
U
حالت فنری داشتن
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
speeding
U
حالت شانس خوب داشتن
speeds
U
حالت شانس خوب داشتن
speed
U
حالت شانس خوب داشتن
to hold any one to ransom
U
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
fence
U
شمشیربازی
fences
U
شمشیربازی
escrime
U
شمشیربازی
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
escrime
U
شمشیربازی کردن
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
fencing
U
مسابقه شمشیربازی
field of play
U
پیست شمشیربازی
master off
U
استاد شمشیربازی
ground judge
U
داور زمین شمشیربازی
fencing time
U
زمان مسابقه شمشیربازی
strip
U
سطح پیست شمشیربازی
shinai
U
خیزران شمشیربازی ژاپنی
piste
U
زمین شمشیربازی 2 در 41متر
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
lanista
U
شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
guard line
U
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
singlestick
U
چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
presidents
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
kendo
U
شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
such like
U
وامثال ان
stamper
U
چکش وامثال ان
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fence off
U
کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
polt
U
جوجه ماکیان وامثال ان
flinders
U
خرده شیشه وامثال ان
stations
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
stationed
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
novice
U
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novices
U
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com