English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slash pocket U جیب عمودی درجهت درزلباس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seaming U درزلباس
clockwise U درجهت ساعت
with U بطرف درجهت
countered U درجهت مخالف
countering U درجهت مخالف
downwind U درجهت باد
on the bow U درجهت سینه
counter U درجهت مخالف
In the opposite direction . U درجهت مخالف
downstroke U ضربه درجهت پایین
southwestward U درجهت جنوب باختری
southwestwards U درجهت جنوب باختری
luff U حرکت کشتی درجهت باد
clockwise U درجهت گردش عقربههای ساعت
lie to U درجهت باد توقف کردن
counterclockwise U درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
kestrel U چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
sympodium U منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
kestrels U چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
subcontrary U مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
righting U حق عمودی
perpendicular U عمودی
vertical U عمودی
straightest U عمودی
perpendecular U عمودی
on end U عمودی
lineal U عمودی
erects U عمودی
erecting U عمودی
erected U عمودی
erect U عمودی
straighter U عمودی
straight U عمودی
plumb lines U خط عمودی
plumb line U خط عمودی
upright U عمودی
righted U حق عمودی
othogonal U عمودی
right U حق عمودی
perpendecular U خط عمودی یا قائم
profiled U برش عمودی
portraint orientation U تمایل عمودی
near vertical U تقریبا عمودی
plumbness U حالت عمودی
perpendicularity U حالت عمودی
plumb U شاقول عمودی
profiles U برش عمودی
vertical antenna U انتن عمودی
vertical adjustment U تنظیم عمودی
tap root U ریشه عمودی
crown-post U تیرک عمودی
door-post U [تیر عمودی در]
hammer-post U تیر عمودی
profiling U برش عمودی
out of the perpendicular U غیر عمودی
riser U سیم عمودی
normal force U نیروی عمودی
normal force U تلاش عمودی
vertical U عمودی [ریاضی]
normal axis U محور عمودی
normal acceleration U شتاب عمودی
linal descent U وارث خط عمودی
stringers U تراورس عمودی
erectness U حالت عمودی
off plmb U غیر عمودی
apeak U بحالت عمودی
apeak U عمودی قائم
lineal U عمودی اجدادی
orthotropism U رویش عمودی
orthogonality U حالت عمودی
orthogonal rotation U چرخش عمودی
profile U برش عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
out of plumb U غیر عمودی
joint drain U زهکش عمودی
Y direction U حرکت عمودی
vertical scrolling U چرخش عمودی
nosediving U فرود عمودی
vertical recording U ضبق عمودی
vertical mobility U تحرک عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
vertical justification U تطابق عمودی
vertical interval U فاصله عمودی
vertical integration U ادغام عمودی
vertical growth U رشد عمودی
aplomb U حالت عمودی
vertical synchronizing U همزمانساز عمودی
nosedive U فرود عمودی
y axis U محور عمودی
whip stall U حرکت عمودی
cliffs U صخره عمودی
cliff U صخره عمودی
stringer U تراورس عمودی
nosedived U فرود عمودی
nosedives U فرود عمودی
verticality U حالت عمودی
vertical force U نیروی عمودی
vertical expansion U گسترش عمودی
brise-soleil U پرده عمودی
vertical merger U ادغام عمودی
vertical combines U ترکیب عمودی
vertical equity U عدالت عمودی
booming U ستون عمودی
boomed U ستون عمودی
boom U ستون عمودی
booms U ستون عمودی
vertical axis U محور عمودی
vertical equity U برابرسازی عمودی
brise-soleil U کرکره عمودی
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
crown-strut U [شمع پشتبند عمودی]
taproot U ریشه عمودی اصلی
lucarne U پنجره عمودی خوابگاه
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
y axis U بردار عمودی گراف
door-jamb U [تیر عمودی چارچوب در]
vrc U بررسی افزایش عمودی
serrated vertical pulse U ضربه عمودی دندانهای
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
stanchion U میلههای عمودی ناو
vertical cliffs U صخره های عمودی
vertical stabilizer U تیغه یا باله عمودی
vertical tab U جدول بندی عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
munting U الت عمودی پنجره
gules U خطوط موازی عمودی
stairwells U پله کان عمودی
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
jamb U تیر عمودی چارچوپ
goalposts U تیرک عمودی دروازه
goalpost U تیرک عمودی دروازه
plumb U : راست بطور عمودی
rudders U مکان عمودی متحرک
jambs U تیر عمودی چارچوپ
hoop U میله عمودی کروکه
stairwell U پله کان عمودی
upright U تیرک عمودی دروازه
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
profiling U نیمرخ برش عمودی
profile U نیمرخ برش عمودی
hoops U میله عمودی کروکه
profiled U نیمرخ برش عمودی
rudder U مکان عمودی متحرک
profiles U نیمرخ برش عمودی
stumping U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
profiled U برش عمودی تصویر جانبی
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
axis U برای مختصات عمودی در گراف
profiles U برش عمودی تصویر جانبی
vertical speed U سرعت صعود عمودی هواپیما
profile U برش عمودی تصویر جانبی
sternpost U تیر عمودی عقب کشتی
stump U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
escoinson U [گوشه تیر عمودی چارچوب]
flute U [شیار عمودی روی ستون]
pitches U چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch U چرخش عمودی وعرضی ناو
chimney-jamb U [تیر عمودی چارچوب دودکش]
king-pendant U [تیر عمودی در خرپای میانی]
vertical events numbering U شماره گذاری عمودی وقایع
profiling U برش عمودی تصویر جانبی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
orthotropic U دارای محور اصلی عمودی
stumps U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
paper U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
stiles U باهو چوب عمودی چهارچوب درب
lubber line U خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
plumb U عمق پیمودن عمودی قرار دادن
y axis U محور عمودی روی یک صفحه مختصات
y amplifier U تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
stile U باهو چوب عمودی چهارچوب درب
columns U خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
orientation U جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
durn U [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
stick U هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
column U خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
capriole U پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
intertie U تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
vertical replenishment U تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com