English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
gas grooves U شیارهای گاز
sinuous U دارای شیارهای موجی
stave U شیارهای نازک چوب
bands U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
raggle U یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
sector U تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sectors U تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
gyrus U لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
gangplow U گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
contiguous U فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
fragmentation U فایل ذخیره شده روی شیارهای نامتمادی دیسک سخت
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
interleave factor U نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
track U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracks U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
multilayer U تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
resist U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
coastline U خط ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
sea board U خط ساحلی
strandline U خط ساحلی
coastlines U خط ساحلی
coastal U ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
offing U اب ساحلی
inshore water U اب ساحلی
inshore U ساحلی
seasider U ساحلی
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
coastal route U مسیر ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
land breeze U باد ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
groyne U سد یا دیواره ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
martello U قلعه ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
links U تپه ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
quays U دیوار ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
quay U دیوار ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
dune U توده شن ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
beach dump U انبار موقت ساحلی
sanbar U دیوار شنی ساحلی
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
cabotage U کشتی رانی ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
boarded U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
track U شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracked U شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracks U شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
card U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
permanent U تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
sluicy U جاری
current cell U سل جاری
groovy U جاری
running water U اب جاری
sister in law U جاری
interfluous U در هم جاری
gushing U جاری
going U جاری
interfluent U در هم جاری
current U جاری
actuals U جاری
pourer U جاری
running U جاری
present-day U جاری
volant U جاری
currents U جاری
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
flow U جاری شدن
flowed U جاری شدن
current date U تاریخ جاری
flows U جاری شدن
standing orders U دستور جاری
liquid limit U حد جاری شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com