Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snot
U
جوان گستاخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
lippy
U
گستاخ
insolent
U
گستاخ
tumorous
U
گستاخ
unmannerly
U
گستاخ
barefaced
U
گستاخ
unshaped
U
گستاخ
unshapen
U
گستاخ
venturous
U
گستاخ
stuck up
U
گستاخ
stuck-up
U
گستاخ
peart
U
گستاخ
flipped
U
:گستاخ
flip
U
:گستاخ
impudent
U
گستاخ
presumptive
U
گستاخ
bold faced
U
گستاخ
presumptuous
U
گستاخ
pert
U
گستاخ
impertinent
U
گستاخ
jaunty
U
گستاخ
malapert
U
گستاخ
perkiest
U
گستاخ
perkier
U
گستاخ
flips
U
:گستاخ
perky
U
گستاخ
cheeky
<adj.>
U
گستاخ
brassy
<adj.>
U
گستاخ
barefaced
<adj.>
U
گستاخ
fresh
<adj.>
U
گستاخ
bold
U
گستاخ
indecent
U
گستاخ
bolder
U
گستاخ
stroppy
U
گستاخ
hoy denish
U
گستاخ
unabashed
U
گستاخ
boldest
U
گستاخ
flippant
U
گستاخ
immodest
U
بی عفت گستاخ
rudest
U
خام گستاخ
impertinence or nency
U
فضول گستاخ
boldest
U
گستاخ متهور
brash
U
متهور گستاخ
brasher
U
متهور گستاخ
brashest
U
متهور گستاخ
hoyden
U
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
U
دختر گستاخ
wanton
U
عیاش گستاخ
arrogant
U
خودبین گستاخ
arrogantly
U
خودبین گستاخ
minx
U
دختر گستاخ
rude
U
خام گستاخ
ruder
U
خام گستاخ
bolder
U
گستاخ متهور
hussies
U
دختر گستاخ
hussy
U
دختر گستاخ
forwarded
U
جلوی گستاخ
forward
U
جلوی گستاخ
bold
U
گستاخ متهور
over confident
U
زیاد گستاخ مغرور
besom
U
دختر گستاخ وجسور
brassily
U
باپررویی گستاخ وار
cheeky
U
دارای گونههای برامده گستاخ
boldface
U
باصورت برافروخته از غضب وخشم گستاخ
dell
U
زن جوان
yoth
U
جوان
lasses
U
زن جوان
lass
U
زن جوان
youths
U
جوان
dells
U
زن جوان
callan
U
جوان
juvenescent
U
نو جوان
callant
U
جوان
young persons
U
جوان
beardless
U
جوان
young
U
جوان
molls
U
زن جوان
moll
U
زن جوان
youth
U
جوان
younger
U
جوان
fries
U
جوان
fry
U
جوان
frying
U
جوان
adolescent
U
جوان
adolescents
U
جوان
boyo
U
پسربچه جوان
playboy
U
جوان دخترباز
rejuvenation
U
جوان سازی
yong lion
U
شیر جوان
playboys
U
جوان عیاش
playboys
U
جوان دخترباز
punk
U
جوان ولگرد
punks
U
جوان ولگرد
trull
U
دختر جوان
swain
U
جوان روستایی
juvenescent
U
تازه جوان
lionet
U
شیر جوان
insenescible
U
همیشه جوان
gigolo
U
جوان جلف
immature soil
U
خاک جوان
gigolos
U
جوان جلف
juvenescent
U
جوان شونده
floozy
U
زن جوان بوالهوس
ephebophilia
U
جوان خواهی
playboy
U
جوان عیاش
beau
U
جوان شیک
nag
U
اسب جوان
nagged
U
اسب جوان
nags
U
اسب جوان
youngish
U
جوان وار
to die young
U
جوان مردن
youthful
U
جوان باطراوت
peachick
U
جوان خودفروش
young smith
U
اسمیت جوان
puss
U
دخترک زن جوان
young population
U
جمعیت جوان
young and old
U
پیر و جوان
youngish
U
نسبتا جوان
sowed
U
ماده خوک جوان
sow
U
ماده خوک جوان
hooligan
U
جوان اوباش صفت
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
rejuvenesce
U
دوباره جوان شدن
yoth
U
شخص جوان جوانمرد
young turk
U
افسر جوان افراطی
hooligans
U
جوان اوباش صفت
to wear one's years well
U
خوب ماندن جوان
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
skipjack
U
جوان ژیگولووخود نما
rejuveoize
U
دوباره جوان شدن
cora
U
[سر ستونی در شکل زن جوان]
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
sows
U
ماده خوک جوان
juvenescence
U
حالت جوان شدن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
agerasia
U
پیر جوان نما
filly
U
دختر شوخ و جوان
youth
U
شباب شخص جوان
youths
U
شباب شخص جوان
fillies
U
دختر شوخ و جوان
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
narcissus
U
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
macaroni
U
ماکارونی جوان خارج رفته
chaperone
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
spring chicken
<idiom>
U
شخص جوان (بصورت منفی)
chaperones
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
You are 5 years younger than me.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperons
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
gill flirt
U
زن جوان سبک وهرزه دخترول
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
maid
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperon
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
johnny
U
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
maids
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz
U
ریش تازه جوان کرکی شدن
have an old head on young shoulders
<idiom>
U
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
an unlicked cub
U
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
adonic
U
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
oaks
U
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna
U
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
hope chest
U
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
reformatory schools
U
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governesses
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
jugend stil
U
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
finishing schools
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
probation
U
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
wanton
U
شرور شدن گستاخ شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com