Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9350 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swain
U
جوان روستایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
clodhopper
U
روستایی
villagers
U
روستایی
clodhoppers
U
روستایی
agrestic
U
روستایی
hawbuck
U
روستایی کم رو
russeting
U
روستایی
russetting
U
روستایی
churl
U
روستایی
yokels
U
روستایی
boors
U
روستایی
boor
U
روستایی
muzhik or moujik
U
روستایی
tao
U
روستایی
loblolly
U
روستایی
cottagers
U
روستایی
rustic
U
روستایی
rural
U
روستایی
bucolic
U
روستایی
villager
U
روستایی
yokel
U
روستایی
cottager
U
روستایی
ruralist
U
روستایی
peasant
U
روستایی
peasants
U
روستایی
Ferme ornee
U
[روستایی]
plough boy
U
جوانک روستایی
villatic
U
روستایی دهاتی
gammer
U
پیر زن روستایی
municipal road
U
راه روستایی
musette
U
یکجوررقص روستایی
predial or prae
U
کشتی روستایی
cottages
U
خانه روستایی
cottage
U
خانه روستایی
ruralize
U
روستایی شدن
puli
U
سگ روستایی مجارستانی
rurality
U
زندگی روستایی
cottage industry
U
صنعت روستایی
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
hobnail
U
دهاتی روستایی
diamond-faced
U
روستایی سازی
russet
U
روستایی ضخیم
cottage industries
U
صنعت روستایی
hoyden
U
روستایی بی تربیت
countrified
U
روستایی روستا صفت
countryfied
U
روستایی روستا صفت
bumpkin
U
روستایی نادان یا کودن
bumpkins
U
روستایی نادان یا کودن
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
country seat
U
خانهی بزرگ روستایی
hawbuck
U
روستایی بیدست وپا
peasntry
U
حالت یا خوی روستایی
gaffers
U
پیر مرد روستایی
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
gaffer
U
پیر مرد روستایی
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
rustic manners
U
اطوار روستایی یا ناهنجار
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
cot
U
کلبه روستایی
[حقیر]
pastoralism
U
سبک شعر روستایی
ruralization
U
ایجاد زندگی روستایی
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyll
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
idyl
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
jacquerie
U
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
youth
U
جوان
fries
U
جوان
young
U
جوان
younger
U
جوان
adolescent
U
جوان
yoth
U
جوان
young persons
U
جوان
adolescents
U
جوان
juvenescent
U
نو جوان
callant
U
جوان
callan
U
جوان
fry
U
جوان
molls
U
زن جوان
moll
U
زن جوان
dells
U
زن جوان
dell
U
زن جوان
lasses
U
زن جوان
lass
U
زن جوان
youths
U
جوان
frying
U
جوان
beardless
U
جوان
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
insenescible
U
همیشه جوان
to die young
U
جوان مردن
immature soil
U
خاک جوان
juvenescent
U
جوان شونده
juvenescent
U
تازه جوان
young smith
U
اسمیت جوان
young population
U
جمعیت جوان
young and old
U
پیر و جوان
yong lion
U
شیر جوان
lionet
U
شیر جوان
trull
U
دختر جوان
peachick
U
جوان خودفروش
ephebophilia
U
جوان خواهی
boyo
U
پسربچه جوان
beau
U
جوان شیک
youngish
U
نسبتا جوان
rejuvenation
U
جوان سازی
puss
U
دخترک زن جوان
youthful
U
جوان باطراوت
snot
U
جوان گستاخ
nags
U
اسب جوان
nag
U
اسب جوان
nagged
U
اسب جوان
youngish
U
جوان وار
gigolos
U
جوان جلف
gigolo
U
جوان جلف
punk
U
جوان ولگرد
playboys
U
جوان دخترباز
playboys
U
جوان عیاش
floozy
U
زن جوان بوالهوس
punks
U
جوان ولگرد
playboy
U
جوان عیاش
playboy
U
جوان دخترباز
to wear one's years well
U
خوب ماندن جوان
young turk
U
افسر جوان افراطی
skipjack
U
جوان ژیگولووخود نما
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
sows
U
ماده خوک جوان
sowed
U
ماده خوک جوان
hooligan
U
جوان اوباش صفت
yoth
U
شخص جوان جوانمرد
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
sow
U
ماده خوک جوان
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
hooligans
U
جوان اوباش صفت
cora
U
[سر ستونی در شکل زن جوان]
youth
U
شباب شخص جوان
youths
U
شباب شخص جوان
agerasia
U
پیر جوان نما
juvenescence
U
حالت جوان شدن
rejuvenesce
U
دوباره جوان شدن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
filly
U
دختر شوخ و جوان
rejuveoize
U
دوباره جوان شدن
fillies
U
دختر شوخ و جوان
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
maids
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
johnny
U
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
gill flirt
U
زن جوان سبک وهرزه دخترول
maid
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
You are 5 years younger than me.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
spring chicken
<idiom>
U
شخص جوان (بصورت منفی)
chaperone
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperons
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
narcissus
U
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
macaroni
U
ماکارونی جوان خارج رفته
chaperones
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
have an old head on young shoulders
<idiom>
U
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
oaks
U
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
fuzz
U
ریش تازه جوان کرکی شدن
adonic
U
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
an unlicked cub
U
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
Recent search history
Forum search
1
you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com