English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7058 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to orient oneself U جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadruples U چهار گانه
quadruplet U چهار گانه
quadruplets U چهار گانه
quadruple U چهار گانه
quadrupled U چهار گانه
quadrupling U چهار گانه
the big four U بزرگان چهار گانه
to trace the p of a person U دودمان کسی راپرسیدن نسبت کسی راتعیین کردن
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
central strip U جداکننده جهات
intercardinal headings U جهات فرعی
intermediate points U جهات میانی
scundine quid U از برخی جهات
in somewise U از پارهای جهات
the four cardinal points U جهات اربعه
cardinal headings U جهات اصلی
quadrantal points U جهات فرعی
cardinal points U جهات اصلی
intercardinal points U جهات فرعی
cutting direction of a saw U جهات برش اره
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
to box the compass U جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
impaled U چهار میل کردن
impale U چهار میل کردن
impales U چهار میل کردن
impaling U چهار میل کردن
graticule U چهار خانه کردن
to go away in a foursome U چهار نفره سفر کردن
immure U در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
to orient oneself U چهار سوی خود را پیدا کردن
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
scaffolds U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
divides U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
divide U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
tripling U سه گانه
trinal U سه گانه
sextette U شش گانه
three fold U سه گانه
trebly U سه گانه
triples U سه گانه
tripled U سه گانه
triple U سه گانه
trinary U سه گانه
hobby-horse U گانه
ternal U سه گانه
hobby-horses U گانه
decuple U ده گانه
hexaploid U شش گانه
triplet U سه گانه
sextuplicate U شش گانه
sextuplet U شش گانه
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
ternate U سه برگچهای سه گانه
services U نیروهای سه گانه
ternary U سه برگچهای سه گانه
macrogamete U کلان گانه
duopoly U انحصار دو گانه
twelve U دوازده گانه
degress of comparison U درجات سه گانه
the big three U بزرگان سه گانه
toothless U بچه گانه
sextet U شش گانه شش قلو
sextets U شش گانه شش قلو
triple bond U پیوند سه گانه
in severalty U جدا گانه
septempartite U هفت گانه
octoploid U هشت گانه
trilcgy U یا قطعات سه گانه
the three kingdoms U مولودهای سه گانه
the three kingdoms U موالیدسه گانه
the triple entent U ائتلاف سه گانه
the learned professions U علوم سه گانه
the tribes U اسباط 21 گانه
triple address U با نشانی سه گانه
triple point U نقطه سه گانه
slingshots U تیرکمان بچه گانه
punic wars U جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
fourteen points U اصول چهارده گانه
octateuch U کتابهای هشت گانه
octachord U نتهای هشت گانه
octarchy U ولایات هشت گانه
five unit code U الفبای پنج گانه
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
multiple connector U بست چند گانه
multiple regression U رگرسیون چند گانه
multiprocessing U پردازش چند گانه
twelve tables U الواح دوازده گانه
pedologia U گفتار بچه گانه
trivium U علوم ازاد سه گانه
slingshot U تیرکمان بچه گانه
triumvir U عضو اتحاد سه گانه
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
multicomputer U کامپیوتر چند گانه
hypocorism U لقب بچه گانه
sextuple U دارای شش ضربه شش گانه
heptarchy U ولایات هفت گانه
small clothes U جامه بچه گانه
the three persons U اقنوم های سه گانه
parish register U دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
multiprocessing system U سیستم پردازش چند گانه
multiprecision arithmetic U ریاضیات با دقت چند گانه
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
girly U غیر بالغ خام وبچه گانه
multiple arc lamp U لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby U مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
signs of the zodiac U صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
agoines U مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva U خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh U کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
quadrilaterals U چهار بر
quadrilateral U چهار بر
tetrad U چهار
tetragon U چهار بر
quadrupled U چهار لا
quatre U چهار
quadrupeds U چهار پا
quadruped U چهار پا
quadrupling U چهار لا
quadrate U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadruple U چهار لا
four U چهار
quartile U چهار یک
quarter U چهار یک
vigesimal U بیست قسمت شده بیست گانه
quadrilateral U چهار جانبه
four cycle U چهار چرخه
quadrupling U چهار تایی
four dimensional U چهار بعدی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
four o'clock U ساعت چهار
tetrad U چهار عنصری
tetradactylous U چهار پنجهای
four pole U چهار قطبی
quadrilaterals U چهار ضلعی
quadrilaterals U چهار جانبه
quadripartite U چهار جزئی
quadruple U چهار تایی
gallops U چهار نعل
quadrupled U چهار تایی
galloped U چهار نعل
Wednesday U چهار شنبه
cross legged U چهار زانو
gallop U چهار نعل
Wednesdays U چهار شنبه
quadruples U چهار تایی
close U چهار گوشه
footstool U چهار پایه
long legged U چهار پایه
footstools U چهار پایه
creep U چهار دست و پا
square dome U چهار طاقی
quadrant U چهار گوش
squared U چهار گوش
squares U چهار گوش
squaring U چهار گوش
all fours U چهار دست و پا
point four U اصل چهار
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
quads U چهار قلو
quads U چهار گوش
quadrangular U چهار گوشه
square U چهار گوش
quadrivalent U چهار ارزشی
quadrant U چهار یک دایره
quadraple U چهار برابر
quadrate U چهار گوش
quadric U چهار تایی
double breasted U کت چهار دکمه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com