English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partition U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partitions U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
predisposition U زمینه
predispositions U زمینه
ground note U نت زمینه
background U زمینه
ichnograph U زمینه
background U پس زمینه
flash color U زمینه
flat paint U زمینه
basis U زمینه
tendencies U زمینه
tendency U زمینه
conspectus U زمینه
design U زمینه
designs U زمینه
ground U زمینه
backgrounds U پس زمینه
backgrounds U زمینه
context U زمینه
outlined U زمینه
outlines U زمینه
outlining U زمینه
sketch U زمینه
sketched U زمینه
sketches U زمینه
settings U زمینه
contexts U زمینه
outline U زمینه
terrain U زمینه
setting U زمینه
background sound U موسیقی پس زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
wherein U درچه زمینه
ambient music U موسیقی پس زمینه
background noise U صدای پس زمینه
background music U موسیقی پس زمینه
dominant design U زمینه اصلی
blue print U زمینه ابی
background current U جریان زمینه
contrasted U رنگ زمینه
background printing U چاپ پس زمینه
contrasting U رنگ زمینه
display background U زمینه نمایش
planning U زمینه سازی
intriguing U زمینه سازی
ground color U رنگ زمینه
intrigues U زمینه سازی
intrigue U زمینه سازی
figure ground U شکل و زمینه
background radiation U تابش زمینه
contrasts U رنگ زمینه
background process U فرایندهای پس زمینه
contrast U رنگ زمینه
root U سرچشمه زمینه
protective ground U زمینه حفافتی
ambient U پس زمینه معمولی
host crystal U بلور زمینه
foreground U پیش زمینه
groundwork U زمینه اساس
predisposing U زمینه را مهیاساختن
predisposes U زمینه را مهیاساختن
ichnography U زمینه سازی
predisposed U زمینه را مهیاساختن
predispose U زمینه را مهیاساختن
in this connextion U دراین زمینه
themes U ریشه زمینه
theme U ریشه زمینه
matrixes U زمینه ملاط
main color U رنگ زمینه
background communication U ارتباط پس زمینه
surveys U زمینه یابی
surveyed U زمینه یابی
ground colour U رنگ زمینه
survey U زمینه یابی
background level U تراز زمینه
roots U سرچشمه زمینه
matrix U زمینه ملاط
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
It is in short supply. U زمینه اش دربازار کم است
field lens adjustment زمینه تنظیم لنز
attitude survey U زمینه یابی نگرش
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
undertone U ته صدا موجود در زمینه
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
undertones U ته صدا موجود در زمینه
survey research U پژوهش زمینه یاب
contrasts U زمینه طرح و سایه
contrasting U زمینه طرح و سایه
predisposing factor U عامل زمینه ساز
field U زمینه رزمی صحرایی
contrasted U زمینه طرح و سایه
contrast U زمینه طرح و سایه
fields U زمینه رزمی صحرایی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
foreground task U کار یا وفیفه پیش زمینه
plat U نقشه کشی زمینه سازی
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
To pave the way . To prepare the ground. U زمینه رافراهم ( هموار) کردن
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
color contrast U تضاد رنگی در زمینه فرش
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
This painting has a green background. U زمینه این تابلو سبز است
We shall be reasoning on the grounds that. . U روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
positive U تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
belcher U دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
scarlet U [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
panorama U تمام نما اینه تمام نما
underlies U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpaper U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlie U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpapers U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
underlain U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
sampler U واگیره [تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
completed U تمام
thru U تمام
thorough U تمام
full-face U تمام رخ
full face U تمام رخ
complete U تمام
full length U تمام قد
yame U تمام
full U تمام
incomplete U نا تمام
all night U در تمام شب
fullest U تمام
completing U تمام
completes U تمام
whole U تمام
entire U تمام
off U تمام
whole length U تمام قد
full-length U تمام قد
out and out U تمام
out-and-out U تمام
it is all up U تمام شد
rounded U پر تمام
lion's share U تمام
through U تمام
It's over. U تمام شد.
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
pucka U تمام عیار
pukka U تمام عیار
dyed-in-the-wool U تمام و کمال
whole hog U تمام راه
peter U تمام شدن
par excellence U به تمام معنی
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
body and soul <idiom> U با تمام وجود
dyed-in-the-wool U تمام عیار
holosymmetric U تمام وجه
fullest U تمام تکمیل
fullest U تمام قدرت
full-page U تمام صفحه
processor U تمام کننده
full-time U تمام وقت
over with U تمام شده
through U تمام شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com