English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
valorize U ارزش قائل شدن برای
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
to tread on somebody's foot <idiom> U برای کسی تبعیض قائل شدن
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
variable U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
dedicated U برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
DPA U روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
aspect U جنبه
leers U جنبه
leer U جنبه
leering U جنبه
aspects U جنبه
leered U جنبه
tellers U قائل
teller U قائل
sight U جنبه چشم
perspectives U جنبه فکری
perspective U جنبه فکری
forte U جنبه قوی
pro U جنبه مثبت
fortes U جنبه قوی
provisionality U جنبه موقتی
pro- U جنبه مثبت
sights U جنبه چشم
self U شخصیت جنبه
ambivalence U دارای دو جنبه
disallow U قائل نشدن
ditheist U قائل بدوخدا
euhemerism U قائل شدن
discriminator U قائل به تبعیض
disallows U قائل نشدن
disallowing U قائل نشدن
disallowed U قائل نشدن
prospects U پیش بینی جنبه
phase U اهله قمر جنبه
personalize U جنبه شخصی دادن به
sinify U جنبه چینی دادن
materiality U جنبه مادی ضرورت
mysteriousness U جنبه سری مرموزیت
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
politick U جنبه سیاسی دادن به
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
phases U اهله قمر جنبه
prospect U پیش بینی جنبه
spiritualization U جنبه روحانی دادن به
prospecting U پیش بینی جنبه
phased U اهله قمر جنبه
laicize U جنبه عامیانه دادن به
pragmatism U جنبه عملی قطعیت
prospected U پیش بینی جنبه
to d. a distinction U فرقی قائل شدن
price U بها قائل شدن
discriminated U تبعیض قائل شدن
forjudge U تبعیض قائل شدن
valuer U ارزش قائل شونده
valuers U ارزش قائل شونده
prices U بها قائل شدن
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
discriminates U تبعیض قائل شدن
forejudge U تبعیض قائل شدن
discriminate U تبعیض قائل شدن
make an exception U استثناء قائل شدن
the reverse of the medal U طرف یا جنبه دیگر موضوع
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
dualize U دوتاداشتن از اثنویت قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
overvalue U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalues U بیش از حد ارزش قائل شدن
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
overvaluing U بیش از حد ارزش قائل شدن
to make an exception U استثنا کردن یا قائل شدن
deification U قائل به الوهیت شخص یاچیزی
segregating U تبعیض نژادی قائل شدن
preferentially U با قائل شدن حقوق امتیازی
segregate U تبعیض نژادی قائل شدن
segregates U تبعیض نژادی قائل شدن
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
overvalued U بیش از حد ارزش قائل شدن
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
despiritualize U فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
deifying U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deify U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
favoritism U استثناء قائل شدن نسبت بکسی
deifies U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deified U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
monolater U قائل بچند خداو پرستنده یکی
politicizing U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
The pros and cons ( of something ) . U جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
politicising U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
c U استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
politicises U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
qui tam action U دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
wise U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
kenosis U اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
wisest U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
reliance on a document U استناد به مدرک خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
particularity U بستگی بعقاید خاصی
referring to a document U استناد به مدرک خاصی
particularism U دلبستگی بمرام خاصی
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
laic U شخص که علم خاصی را نداند
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
intonate U بااهنگ خاصی ادا کردن
dialects U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dialect U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stylize U به روش یا سبک خاصی دراوردن
intonate U با لحن خاصی تلفظ کردن
attitudinize U حالت خاصی بخود گرفتن
interspecies U واقع در بین دستههای خاصی
interspecific U واقع در بین دستههای خاصی
mean U معنی ومفهوم خاصی داشتن
meaner U معنی ومفهوم خاصی داشتن
meanest U معنی ومفهوم خاصی داشتن
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
dead U [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
facies U منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
doctrinaire U کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment U وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name U برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
sig U علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
coroners U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
local U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
engine U بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
integral U وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
locals U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
terrane U طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
processor U ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
boot U دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com