Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
topic sentence
U
جمله سرسطر جمله عنوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sentencing
U
جمله
sentences
U
جمله
mongst
U
از جمله
term
U
جمله
sentence
U
جمله
including
<prep.>
U
از جمله
inclusive of
<prep.>
U
از جمله
amongst
U
از جمله
among the rest
U
از ان جمله
outrightly
U
جمله
termed
U
جمله
comprising
<prep.>
U
از جمله
sentence
U
جمله
terming
U
جمله
outright
U
جمله
terming
U
جمله طیفی
loose sentence
U
جمله بیربط
statement label
U
برچسب جمله
final term
U
جمله نهایی
assignment statement
U
جمله جایگزینی
verbiage
[American English]
U
جمله بندی
executable statement
U
جمله اجرایی
terming
U
جمله عبارت
termed
U
جمله طیفی
total
U
جمله سرجمع
an involed sentence
U
جمله پیچدار
totaled
U
جمله سرجمع
totaling
U
جمله سرجمع
totalling
U
جمله سرجمع
totals
U
جمله سرجمع
term
U
جمله طیفی
parenthesis
U
جمله معترضه
stochastic term
U
جمله تصادفی
double talk
U
جمله دو پهلو
term
U
جمله عبارت
termed
U
جمله عبارت
totalled
U
جمله سرجمع
choice of words
U
جمله بندی
proviso
U
جمله شرطی
residual term
U
جمله پسماند
residual term
U
جمله باقیمانده
provisos
U
جمله شرطی
period
U
جمله کامل
periods
U
جمله کامل
word choice
U
جمله بندی
compound statement
U
جمله مرکب
declaration statement
U
جمله تعریفی
definiens
U
جمله تعریفی
one word sentence
U
جمله تک واژهای
diction
U
جمله بندی
control statement
U
جمله کنترلی
wording
U
جمله بندی
error term
U
جمله خطا
sentence adverb
قید جمله ای
term
U
جمله
[ریاضی]
wordage
U
جمله بندی
mathematical term
U
جمله
[ریاضی]
sentence fragment
U
جمله جزء
clauses
U
جزئی از جمله
clause
U
جزئی از جمله
middling
U
جمله مشترک
full point
U
نقطه پایان جمله
impresa
U
نشانه جمله شعاری
term symbol
U
نشانه جمله طیفی
monomial
U
دارای فقط یک جمله
nonexecutable statement
U
جمله غیر اجرایی
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
periods
U
نقطه پایان جمله
punch-line
U
جمله اساسی واصلی
punch line
U
جمله اساسی واصلی
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
period
U
نقطه پایان جمله
parses
U
جمله راتجزیه کردن
parsed
U
جمله راتجزیه کردن
parse
U
جمله راتجزیه کردن
job control statement
U
جمله کنترل برنامه
job control statement
U
جمله کنترل کار
colloquialisms
U
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialism
U
جمله مرسوم درگفتگو
saw
U
لغت یا جمله ضرب المثل
sawed
U
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
U
لغت یا جمله ضرب المثل
predicatively
U
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
sign of aggregation
U
علائم مخصوص جمله جبری
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
restrictive
U
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
saws
U
لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms
U
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
U
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
parsed
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
How can I make such pilot
U
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parses
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
The sentence doesnt convey the meaning.
U
این جمله معنی رانمی رساند
vinculum
U
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
approachable
[accessible to most people]
U
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
U
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
geometric mean
U
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
approachable
[accessible to most people]
U
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
half long
U
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable
[accessible to most people]
U
کمک کننده
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
augmentation
U
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
prepositional phrase
U
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
cabling
U
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
mathematical school
U
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
rose motif
U
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
rubrics
U
عنوان
rubric
U
عنوان
headline
U
عنوان
life peer
U
عنوان
heading
U
عنوان
headword
U
عنوان
themes
U
عنوان ها
by way of remainder
U
به عنوان رد
life peers
U
عنوان
capitulary
U
عنوان
head line
U
عنوان
headwords
U
عنوان
headings
U
عنوان
headlines
U
عنوان
epithet
U
عنوان
name
U
عنوان
title
U
عنوان
ground
U
عنوان
names
U
عنوان ها
titles
U
عنوان ها
subject
[topic]
U
عنوان
epithets
U
عنوان
subjects
U
عنوان ها
topics
U
عنوان ها
caption
U
عنوان
appellative
U
عنوان
topic
U
عنوان
title
U
عنوان
prints
U
عنوان و..
printed
U
عنوان و..
print
U
عنوان و..
titles
U
عنوان
captions
U
عنوان
nowise
U
به هیچ عنوان
exercise term
U
عنوان مانور
in a topic form
U
بصورت عنوان
intitule
U
عنوان دادن به
surnames
U
لقب عنوان
guize
U
روبند عنوان
surname
U
لقب عنوان
naturals
U
حرکت در عنوان
natural
U
حرکت در عنوان
honorific
U
عنوان تجلیلی
appropriation title
U
عنوان اعتبار
honorifics
U
عنوان تجلیلی
message heading
U
عنوان پیام
appropriation title
U
عنوان سپرده
exempli gratia
[e.g.]
U
به عنوان مثال
the hoy f.
U
عنوان پاپ
for example
U
به عنوان مثال
head
U
سالار عنوان
superscrible
U
عنوان روی
head
U
عنوان مبحث
caption
U
عنوان دادن
titlist
U
دارای عنوان
untitled
U
بدون عنوان
topic
U
عنوان سرفصل
topics
U
عنوان سرفصل
heading
U
عنوان گذاری
heading
U
عنوان سرصفحه
Distinguished . Titled.
U
صاحب عنوان
headings
U
عنوان گذاری
headings
U
عنوان سرصفحه
Under the title ( heading) of …
U
تحت عنوان ...
captions
U
عنوان دادن
start of heading
U
شروع عنوان
possessory title
U
عنوان مالکیت
doctorates
U
عنوان دکتری
berth
U
کسب عنوان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com