English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accumulate U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulating U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
failure U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failures U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
She has had many privations in her youth . U درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
time span U دوره زمان
period U دوره زمان
cycle time U زمان دوره
time period U دوره زمان
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
periods U زمان تناوب دوره
period U زمان تناوب دوره
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
scheduled service plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
idle time U دوره فترت زمان بیکاری
reads U تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
read U تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
transmissions U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
collator U 1-نرم افزار جمع آوری داده ها 2-وسیلهای کارت پانچ ها را جمع آوری میکند
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
times U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
time U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
timed U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
actual address U تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
speed U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeding U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
accumulation U [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
banner page U صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
Enantiodroma U گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
lot U گروه [توده] از مردم یا چیزها
visibility was poor U چیزها درست دیده نمیشد
I am not expected to tell you every thing , am I ? U مگرتمام چیزها رابایدبه تو گفت
multitudes U بسیاری
multeity U بسیاری
many U بسیاری
not a few U بسیاری
plentifulness U بسیاری
multitude U بسیاری
exuberance U بسیاری
deepness U بسیاری ته
profuseness U بسیاری
multiplicity U بسیاری
muchness U بسیاری
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
standardised U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
purest U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
standardises U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
purer U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
standardizing U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
multiplicity of creeds U بسیاری کیش ها
many people U بسیاری از مردم
manifoldness U چندتایی بسیاری
plenty U فراوانی بسیاری
many of them U بسیاری از انها
widely U در بسیاری موارد
there are numbers who U بسیاری هستند که
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
paranomia U اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
many d. of hunger U بسیاری از گرسنگی می میرند
Many explanations were proffered. U توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
we had a heavy p to day U امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
collect U جمع آوری کردن
She is hopping mad . U چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
round up <idiom> U گرد هم آوردن ،جمع آوری
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
spillage U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
To experience great hardships. U سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
spillages U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
collection U 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collections U 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
acquisitions U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisition U جمع آوری داده در مورد یک موضوع
acquisition U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
acquisitions U جمع آوری داده در مورد یک موضوع
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
commoners U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
scrape up <idiom> U پیدا یا جمع آوری چیزی ازروی نشانه
to cull wool U پشم چیدن [کندن و جمع آوری کردن]
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
The funds collected so far . U وجوهی که تا کنون گرد آوری شده است
What are the collection procedures for ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
to gather supporters around oneself U جمع آوری کردن هواداران به دور خود
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
descriptor U کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
CD R U فن آوری که به کاربر اجازه خواندن و نوشتن بر دیسک R-CD میدهد
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
Ouroboros U نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
synchronous U سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
densities U حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
density U حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
compacted U دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compact U دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacts U دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacting U دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
locate U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
located U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
constant U فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constants U فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
CD WO U دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com