English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
people U جمعیت قوم
peopled U جمعیت قوم
peoples U جمعیت قوم
peopling U جمعیت قوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
press U جمعیت
presses U جمعیت
party U دسته متشکل جمعیت
slum U محلات پر جمعیت وپست شهر
slums U محلات پر جمعیت وپست شهر
thin U کم جمعیت
thinned U کم جمعیت
thinners U کم جمعیت
thinnest U کم جمعیت
thins U کم جمعیت
populate U دارای جمعیت کردن
populates U دارای جمعیت کردن
populating U دارای جمعیت کردن
companies U جمعیت
company U جمعیت
bike U انبوه جمعیت
bikes U انبوه جمعیت
crowd جمعیت
crowds U جمعیت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
overpopulation U اضافه جمعیت
depopulation U تخلیه جمعیت
rabble U جمعیت
population U جمعیت
populations U جمعیت
demos U جمعیت
gaggle U جمعیت
gaggles U جمعیت
mob U جمعیت
mobbed U جمعیت
mobbing U جمعیت
mobs U جمعیت
armies U جمعیت
army U جمعیت
populated U جمعیت دار
group U جمعیت گروه بندی کردن
groups U جمعیت گروه بندی کردن
depopulate U کم جمعیت کردن
depopulated U کم جمعیت کردن
depopulates U کم جمعیت کردن
depopulating U کم جمعیت کردن
flock U جمعیت دسته پرندگان
flocked U جمعیت دسته پرندگان
flocking U جمعیت دسته پرندگان
flocks U جمعیت دسته پرندگان
throng U جمعیت
thronged U جمعیت
thronging U جمعیت
throngs U جمعیت
desolate U بی جمعیت
cortege U جمعیت
corteges U جمعیت
gang U جمعیت
gang U جمعیت تشکیل دادن
gangs U جمعیت
gangs U جمعیت تشکیل دادن
ruck U جمعیت وازدحام
rucks U جمعیت وازدحام
gregarious U جمعیت دوست گروه جو
demography U علم جمعیت شناسی
demography U جمعیت شناسی
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
demography U جمعیت نگاری
societies U جمعیت
society U جمعیت
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
social U جمعیت دوست
heap U جمعیت
heaping U جمعیت
heaps U جمعیت
settled U جمعیت دار
populace U جمعیت
multitude U جمعیت کثیر
multitudes U جمعیت کثیر
herd U جمعیت
herded U جمعیت
herding U جمعیت
herds U جمعیت
aging population U جمعیت سالمند
bodle U جمعیت
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demographer U جمعیت شناس
demographic transition U گذار جمعیت
demotic distribution U توزیع جمعیت
densely populated U پر جمعیت
thickly populated U پر جمعیت
doubling time of population U زمان دو برابر شدن جمعیت
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
edict of emancipation U فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
full of life U پر جمعیت
gregariously U با جمعیت
gregariously U از روی جمعیت دوستی
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
habitance U جمعیت سکنه
habitancy U جمعیت سکنه
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hidden momentum of population growth U به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
knight errantry U جمعیت سلحشوران
Other Matches
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
thinly populated U کم جمعیت
population [pop.] U جمعیت
many peopled U پر جمعیت
thickly peopled U پر جمعیت
over peopled U پر جمعیت
optimum population U حد مطلوب جمعیت
population distribution U توزیع جمعیت
people U تن [جمعیت شهری]
population density U تراکم جمعیت
the total population U همه جمعیت
underpopulation U کمبود جمعیت
urban population U جمعیت شهری
working population U جمعیت شاغل
young population U جمعیت جوان
to the cheers of [the crowd] U با تشویق [جمعیت]
the crowd scattereal U جمعیت متفرق شد
population explosion U انفجار جمعیت
population growth U رشد جمعیت
population inversion U وارونگی جمعیت
population structure U ساخت جمعیت
population structure U ترکیب جمعیت
sparse population U جمعیت کم یا پراکنده
stationary population U جمعیت ثابت
zero population growth U رشد جمعیت صفر
A big crowd gathered. U جمعیت انبوهی جمع شد
The police held the crowd back. U پلیس جمعیت را عقب زد
population planning U برنامه ریزی جمعیت
templar U عضو جمعیت فراماسون
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
ku kluxer U عضو جمعیت کوکلس کلان
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U دم در سینما جمعیت موج می زند
She lost her husband in the crowd . U شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
The crowd was pressing against the gate . U جمعیت به درورودی فشار می دادند
conurbation U [ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
to crowd out U ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
He forced his way thru the crowd . U بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com