English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
dog paddle U شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
printwheel U چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
propels U بردن حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
plotting U ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
It's to take away. برای بردن است.
pantechnicon van U یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter U مسابقه اسان برای بردن
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
sinking line U نخی برای فرو بردن زیر اب
serve U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
served U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serves U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
cool out U راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
herbicides U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
dipsey sinker U نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
herbicide U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
named airport of departure U فرودگاه معین برای حرکت
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
salomon damper U خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low U حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid U چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
the humeral bone U بازو
upper arm U بازو
forearms U بازو
forearm U بازو
grain U بازو
brachium U بازو
humeeerus U بازو
arm U بازو
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
armband U بازو بند
humeri U استخوان بازو
armbands U بازو بند
brassart U زره بازو
humerus U استخوان بازو
muscular strength U زور بازو
patent anchor U لنگر بی بازو
humeruses U استخوان بازو
the humeral bone U استخوان بازو
humeeerus U استخوان بازو
brachio <prefix> U وابسته به بازو [پزشکی]
shovel pass U پاس از زیر بازو
wrist wrestling U مسابقه نیروی بازو
hen hawk U ضربه از زیر بازو
arm wrestling U مسابقه نیروی بازو
chevrons U دستکش ارم بازو
shovel pass U پاس اززیر بازو
brachium U هر عضوی شبیه بازو
cubitus U ساعد پیش بازو
chevron U دستکش ارم بازو
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
chevron U درجه نظامی روی بازو
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
arm hand steadiness test U ازمون استواری دست و بازو
chevrons U درجه نظامی روی بازو
more power to your elbow U خدازور بازو بشما بدهد
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit U وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
overarm U بالا اوردن بازو تا بالای شانه
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
scoops U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
front raise U تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scooping U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
bar printer U چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com