Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
dog paddle
U
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
propels
U
بردن حرکت دادن
propelled
U
بردن حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
satyagraha
U
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
plotting
U
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
It's to take away.
برای بردن است.
pantechnicon van
U
یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
import
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
sinking line
U
نخی برای فرو بردن زیر اب
serve
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
laparotomy
U
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
imported
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
served
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serves
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
make something out
<idiom>
U
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
cool out
U
راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
dipsey sinker
U
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
to offshore something
U
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
mirror writing shadow reading
U
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
marching orders
U
فرمان حرکت برای جنگ
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
named airport of departure
U
فرودگاه معین برای حرکت
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
salomon damper
U
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
transhumant
U
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
brush block
U
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
rocker arm
U
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low
U
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
bell crank
U
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid
U
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
the humeral bone
U
بازو
upper arm
U
بازو
forearms
U
بازو
forearm
U
بازو
grain
U
بازو
brachium
U
بازو
humeeerus
U
بازو
arm
U
بازو
solids
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solid
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
armband
U
بازو بند
humeri
U
استخوان بازو
armbands
U
بازو بند
brassart
U
زره بازو
humerus
U
استخوان بازو
muscular strength
U
زور بازو
patent anchor
U
لنگر بی بازو
humeruses
U
استخوان بازو
the humeral bone
U
استخوان بازو
humeeerus
U
استخوان بازو
brachio
<prefix>
U
وابسته به بازو
[پزشکی]
shovel pass
U
پاس از زیر بازو
wrist wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
hen hawk
U
ضربه از زیر بازو
arm wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
chevrons
U
دستکش ارم بازو
shovel pass
U
پاس اززیر بازو
brachium
U
هر عضوی شبیه بازو
cubitus
U
ساعد پیش بازو
chevron
U
دستکش ارم بازو
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
chevron
U
درجه نظامی روی بازو
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
arm hand steadiness test
U
ازمون استواری دست و بازو
chevrons
U
درجه نظامی روی بازو
more power to your elbow
U
خدازور بازو بشما بدهد
open faced
U
دارای سیمای بازو بی تزویر
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
overarm
U
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
jackknife
U
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
extending
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extend
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
scoops
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
front raise
U
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scooping
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
back
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
bar printer
U
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com