Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lead the way
<idiom>
U
جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personalize
U
شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
to go with the flow
<idiom>
U
در مسیر نظام عمومی رفتن
[اصطلاح مجازی]
blind letter
U
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
Write down your full name and address .
U
نام ونشان کامل خودتان را بنویسید
bandwidth
U
محدودهای از فرکانس ها که صفحه تصویر یا CRT می پذیرد ونشان میدهد
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
to jink right
[left]
U
ناگهان مسیر را به راست
[چپ]
تغییر دادن
curls
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curl
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled
U
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
licenses
U
اجازه رفتن دادن
licences
U
اجازه رفتن دادن
palm
U
کش رفتن رشوه دادن
palms
U
کش رفتن رشوه دادن
license
U
اجازه رفتن دادن
licensing
U
اجازه رفتن دادن
licence
U
اجازه رفتن دادن
raced
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
to go off
U
بفروش رفتن نتیجه دادن
lays
U
نشانه رفتن قرار دادن
lay
U
نشانه رفتن قرار دادن
races
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
to make a move
U
پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
take gas
U
از دست دادن کنترل و به زیرموج رفتن
show one out
U
راه بیرون رفتن را به کسی نشان دادن
to show one out
U
راه بیرون رفتن را بکسی نشان دادن
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
track
U
تعقیب مسیر کردن
path sweeping
U
پاک کردن مسیر
tracks
U
تعقیب مسیر کردن
taxiway
U
مسیر تاکسی کردن
direction
U
مسیر هدایت کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
tracked
U
تعقیب مسیر کردن
staking
U
پیاده کردن مسیر
routes
U
مسیر چیزیرا تعیین کردن
route
U
مسیر چیزیرا تعیین کردن
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
hopping
U
پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hop
U
پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hopped
U
پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hops
U
پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
stabilization
U
برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
balisage
U
مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
boot out
<idiom>
U
اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
meandered
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meandering
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
monroe effect
U
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
vector
U
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
meanders
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
vectors
U
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
maeander
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meander
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
slanted
U
کج رفتن کج کردن
slant
U
کج رفتن کج کردن
slants
U
کج رفتن کج کردن
mopping up
U
پاک کردن رفتن
to take a walk
U
گردش کردن یا رفتن
to start
[for]
U
شروع کردن رفتن
[به]
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
letting
U
اجاره دادن اجاره رفتن
let
U
اجاره دادن اجاره رفتن
lets
U
اجاره دادن اجاره رفتن
put off
U
تاخیر کردن طفره رفتن
pierces
U
رخنه کردن فرو رفتن
to push off
U
شروع کردن بیرون رفتن
pierce
U
رخنه کردن فرو رفتن
get a wiggle on
<idiom>
U
عجله کردن با شتاب رفتن
cabbages
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
duckings
U
زیر اب رفتن غوض کردن
ducked
U
زیر اب رفتن غوض کردن
duck
U
زیر اب رفتن غوض کردن
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
to go on
U
جلوتر رفتن سلوک کردن
cabbage
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
get off
U
روانه کردن عقب رفتن از
set on
U
پیش رفتن حمله کردن
get on
U
پیش رفتن کار کردن
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
ducks
U
زیر اب رفتن غوض کردن
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
bypassing
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
fluctuated
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
bypasses
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
to go places
U
گردش کردن
[رفتن به جاهای دیدنی]
waste
U
بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypassed
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
fluctuates
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
nose dive
U
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
drifting
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
wastes
U
بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypass
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drifts
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
march
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
seesaw
U
بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
marched
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
tramped
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
marching
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
tramp
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to abscond
[from]
<idiom>
U
ناگهان ترک کردن
[در رفتن ]
[اصطلاح مجازی]
tramps
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to go away
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
sinuating
U
حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
To quicken ones pace .
U
قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
to go on a picnic
U
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
turn out
<idiom>
U
بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
to go one better
U
برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
extends
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
hunter track
U
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
to keep pace with something
<idiom>
U
با چیزی برابر راه رفتن
[یاد گرفتن]
[تغییر کردن]
[اصطلاح]
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
dual
U
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com