English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linemate U مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
aground U درزمین
embeds U درزمین پنهان کردن
embed U درزمین پنهان کردن
kirkyard U گورستانی که درزمین کلیساواقع است
squatter U اقامت گزین درزمین غیر معمور
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
squatters U اقامت گزین درزمین غیر معمور
squelched U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelching U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelch U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelches U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
play through U رد شدن گلف باز یا گروه درزمین از بازیگر کند
divining rod U میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
forward U مهاجم
attacker U مهاجم
attackers U مهاجم
raiders U مهاجم
aggressor U مهاجم
close attack U سه مهاجم
frontcourt man U مهاجم
aggressors U مهاجم
infestant U مهاجم
forwarded U مهاجم
raider U مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> U مهاجم
invaders U مهاجم
strikers U مهاجم
postman U مهاجم
offensive <adj.> U مهاجم
postmen U مهاجم
striker U مهاجم
invader U مهاجم
offensives U مهاجم
dodger U مهاجم گریزنده
breaking pass U پاس به مهاجم
aggressive U حمله ور مهاجم
dodgers U مهاجم گریزنده
dedger U مهاجم گریزنده
aggressive U مهاجم پرپشتکار
trailers U پشتیبان مهاجم
trailer U پشتیبان مهاجم
third home U بازیگر مهاجم
unmarked U مهاجم مهارنشده
flanker U مهاجم جناح
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
flanker U بازیگر مهاجم در جناح
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
cough up U لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
invader U مهاجم حمله کننده
invaders U مهاجم حمله کننده
cross buck U حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
horses U بازیگران قوی تیم مهاجم
prop forward U هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
inner U دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
have an angle U بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
tight end U مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut U روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
submarine U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarines U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
assault U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaults U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
quarterback draw U نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
hip throw U گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
posts U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
charging U خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
debarment U جلوگیری
obstructions U جلوگیری
arrest U سد جلوگیری
obstruction U جلوگیری
arrested U سد جلوگیری
restraints U جلوگیری
restraint U جلوگیری
premunition U جلوگیری
interdiction U جلوگیری
suppression U جلوگیری
interception U جلوگیری
countercheck U جلوگیری
forbiddance U جلوگیری
arrests U سد جلوگیری
prevention U جلوگیری
contraception U جلوگیری
stoppage U جلوگیری
stoppages U جلوگیری
arrested U جلوگیری کردن
prevented U جلوگیری کردن از
checks U جلوگیری کردن از
accident prevention U جلوگیری از سانحه
prevented U جلوگیری کردن
block age U جلوگیری انسداد
preventing U جلوگیری کردن از
checkless U غیرقابل جلوگیری
contraception U جلوگیری از ابستنی
controlment U اختیارداری جلوگیری
prevent U جلوگیری کردن از
preservatives U ماده جلوگیری
noise suppression U جلوگیری ازپارازیت
repressed U جلوگیری شده
preventing U جلوگیری کردن
inhibitions U جلوگیری از بروزاحساسات
arrest U جلوگیری از سقوط
arrest U جلوگیری کردن
inhibition U جلوگیری از بروزاحساسات
prevents U جلوگیری کردن از
abatement U فروکش جلوگیری
arrested U جلوگیری از سقوط
checked U جلوگیری کردن از
prevents U جلوگیری کردن
check U جلوگیری کردن از
arrests U جلوگیری کردن
arrests U جلوگیری از سقوط
preservative U ماده جلوگیری
stopping U جلوگیری منع
stops U جلوگیری منع
to provide against U جلوگیری کردن
to keep back U جلوگیری کردن از
preventible U قابل جلوگیری
stopped U جلوگیری منع
stop U جلوگیری منع
suppressor U جلوگیری کننده
suppressive U جلوگیری کننده
interdict U جلوگیری ممنوعیت
interceptive U جلوگیری کننده
inhibitor U جلوگیری کننده
inhibitive U وابسته به جلوگیری
inhibiter U جلوگیری کننده
uncontrollable U غیرقابل جلوگیری
uncontrollably U غیرقابل جلوگیری
hold in U جلوگیری کردن
preservation U محافظت جلوگیری
letted U منع جلوگیری
preclusive U جلوگیری کننده
rule out U جلوگیری کردن
repessive U جلوگیری کننده
quenchless U غیرقابل جلوگیری
quenchable U قابل جلوگیری
pull up U جلوگیری کردن
preventable U قابل جلوگیری
preventability U قابلیت جلوگیری
prevenience U منع جلوگیری
premune U ناشی از جلوگیری
erosion control U جلوگیری از فرسایش
prevent U جلوگیری کردن
restraining U جلوگیری کردن از
keep U جلوگیری کردن
hold U جلوگیری کردن
keeps U جلوگیری کردن
bridled U جلوگیری کردن از
bridle U جلوگیری کردن از
restrain U جلوگیری کردن از
irrepressible U جلوگیری نکردنی
inhibit U جلوگیری کردن
hindered U جلوگیری کردن
hinders U جلوگیری کردن
prohibits U جلوگیری کردن
hindering U جلوگیری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com