English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seance U جلسه احضارارواح وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
seance U جلسه
meetings U جلسه
sitting U جلسه
sittings U جلسه
meeting U جلسه
session U جلسه
sessions U جلسه
meets U : جلسه
meet U : جلسه
agendas U دستور جلسه
special session U جلسه مخصوص
minutes U صورت جلسه
chairman U رئیس جلسه
chairmen U رئیس جلسه
court session U جلسه دادگاه
reunion U تجدید جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
minute U صورت جلسه
public session U جلسه علنی
order of the day U دستور جلسه
agenda U دستور جلسه
nonresident U غیرحاضر در جلسه
reunions U تجدید جلسه
meetings U انجمن جلسه
general meeting U جلسه عمومی
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
meeting U انجمن جلسه
chairperson U رئیس جلسه
seance U جلسه احضار روح
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
to hold a session U جلسه منعقد کردن
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
work out U برنامه یک جلسه تمرین
private session U جلسه غیر علنی
bull session U جلسه محاوره ومرور
cabinet council U جلسه هیات وزیران
sitting in camera U جلسه غیر علنی
convene U تشکیل جلسه دادن
special session U جلسه فوق العاده
protocols U صورت جلسه ازمایش
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocol U صورت جلسه ازمایش
protocols U صورت جلسه کنفرانس
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
convening U تشکیل جلسه دادن
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
convenes U تشکیل جلسه دادن
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
record U صورت جلسه سابقه
marathons U جلسه گروهی طولانی
marathon U جلسه گروهی طولانی
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
convened U تشکیل جلسه دادن
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
et cetera U وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . U وغیره وغیره
etcaetera U وغیره
dales U خلیج وغیره
dale U خلیج وغیره
sheeting U ملافه وغیره
snapped U قفلکیف وغیره
snapping U قفلکیف وغیره
snap U قفلکیف وغیره
piled U پرزقالی وغیره
snaps U قفلکیف وغیره
pile U پرزقالی وغیره
dower U لانه خرگوش وغیره
clop U لنگی اسب وغیره
furnace U تون حمام وغیره
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
frontlet U پیشانی اسب وغیره
coequal U درشان ومقام وغیره
propellor U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
ratoon U نهال موز وغیره
dollops U دسته علف وغیره
coronal U هاله خورشید وغیره
subsidence U تخفیف درد وغیره
curlicue U تزئینات خطاطی وغیره
furnaces U تون حمام وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
coronel U هاله خورشید وغیره
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
dollop U دسته علف وغیره
shelling U پوست فندق وغیره
vase U گلدان نقره وغیره
sash U حمایل نظامی وغیره
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
sashes U حمایل نظامی وغیره
tubes U لوله خمیرریش وغیره
trap U زانویی مستراح وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
vases U گلدان نقره وغیره
shell U پوست فندق وغیره
snout U لوله کتری وغیره
snouts U لوله کتری وغیره
To score a goal . U گل زدن ( درفوتبال وغیره )
propeller U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shells U پوست فندق وغیره
tube U لوله خمیرریش وغیره
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
My hair stood on end . U مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
blear U تاری حاصل از اشک وغیره
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
To turn over the pages . U ورق زدن ( کتاب وغیره )
To be decorated . U نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Known and unknown . U معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
Please pay the bearer . U دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
copartner U سهیم وشریک در تجارت وغیره
barn U انبار کاه و جو وکنف وغیره
barns U انبار کاه و جو وکنف وغیره
loge U جای ویژه در تاتر وغیره
float U بستنی مخلوط با شربت وغیره
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
eversion U برگرداندن پلک چشم وغیره
floated U بستنی مخلوط با شربت وغیره
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
closure U دریچه درب بطری وغیره
closures U دریچه درب بطری وغیره
wreckage U لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
floats U بستنی مخلوط با شربت وغیره
horologe U ساعت مچی ودیواری وغیره
The kI'lled and the wounded. U کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
sick bay U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
skyrocketed U ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket U ازدیاد سریع قیمت وغیره
hide U پوست خام گاووگوسفند وغیره
speedup U ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
hides U پوست خام گاووگوسفند وغیره
tank farm U محوطه مخازن نفت وغیره
tailpiece U ارایش ته فصل کتاب وغیره
To hit a wining streak. U شانس آوردن ( درقمار وغیره )
spinule U خارهای ریز چرخ وغیره
skyrocketing U ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrockets U ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick bays U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
hobs U با دندانه ماشین وغیره بریدن
hob U با دندانه ماشین وغیره بریدن
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
stancher U بند اور خون وغیره
choreography U رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
sick berth U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
stenotype U دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
mannitol U ماده قندی شیر خشت وغیره
To air the clothes (bed-sheets etc). U آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
mannite U ماده قندی شیر خشت وغیره
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
To behead ( decapitate ) someone . U کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com