Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the volume that preceded
U
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
First come first served.
U
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
issuant
U
منتشر کننده منتشر شونده
briskness
U
جلدی
integumentary
U
جلدی
lupus
U
سل جلدی
cutaneous
U
جلدی
lupus vulgaris
U
سل جلدی
tegumental
U
جلدی
exanthem
U
جلدی
dermal
U
جلدی
hyped up
U
زیر جلدی
dermatopathy
U
مرض جلدی
hype
U
زیر جلدی
hyped
U
زیر جلدی
edermical meducation
U
معالجه جلدی
dermatosis
U
امراض جلدی
cancroid
U
سرطان جلدی
hypes
U
زیر جلدی
hyping
U
زیر جلدی
exanthema
U
مرض جلدی
hypodermics
U
تزریق زیر جلدی
hypo
U
تزریق زیر جلدی
pityriasis
U
شوره جلدی سبوسه
hypodermic
U
تزریق زیر جلدی
earlier
U
زودتر
as soon as possible
U
هر چه زودتر
sooner
U
زودتر
as early aspossible
U
هر چه زودتر
quarter binding
U
جلدی که تنهاته ان چرم دارد
hypo
U
سوزن تزریق زیر جلدی
junior
U
زودتر تازه تر
early as possible
U
هرچه زودتر
juniors
U
زودتر تازه تر
hyodermic needle
U
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
You should have told me earlier.
U
باید زودتر به من می گفتی
previously
U
زودتر اتفاق افتادن
he predeceased his son
U
زودتر از پسرش مرد
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
whichever is the sooner
U
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
prematureness
U
نابهنگامی زودتر از موقع بودن
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
shake a leg
<idiom>
U
تکان بخوری ،زودتر راه رفتن
to arrive in good time
U
خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
first come, first served
<idiom>
U
هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
early bird catches the worm
<idiom>
U
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
lead
U
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads
U
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
broadcast
U
منتشر
broadcasts
U
منتشر
incident light
U
نور منتشر
get abroad
U
منتشر شدن
circulates
U
منتشر شدن
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
to make a noise
U
منتشر شدن
give forth
U
منتشر کردن
distributed capacity
U
فرفیت منتشر
diffusor
U
منتشر کننده
diffuser
U
منتشر کننده
inedited
U
منتشر نشده
put forth
U
منتشر کردن
spreader
U
منتشر کننده
diffusing
U
منتشر کردن
diffusing
U
منتشر شده
circulated
U
منتشر شدن
spread
U
منتشر کردن
irradiating
U
منتشر کردن
irradiates
U
منتشر کردن
irradiated
U
منتشر کردن
irradiate
U
منتشر کردن
broadcast
U
منتشر کردن
broadcasts
U
منتشر کردن
circulate
U
منتشر شدن
diffuses
U
منتشر کردن
diffuses
U
منتشر شده
diffused
U
منتشر کردن
diffused
U
منتشر شده
diffuse
U
منتشر کردن
diffuse
U
منتشر شده
spreads
U
منتشر کردن
unissued shares
U
سهام منتشر نشده
pantropical
U
منتشر درنواحی گرمسیری
pantropic
U
منتشر درنواحی گرمسیری
spread
U
منتشر شدن انتشار
spread
U
منتشر کردن یا شدن
propagated error
U
اشتباه منتشر شده
reported statistics
U
امارهای منتشر شده
republish
U
دوباره منتشر کردن
spreads
U
منتشر شدن انتشار
spreads
U
منتشر کردن یا شدن
release
U
منتشر ساختن رهایی
released
U
منتشر ساختن رهایی
widespreading
U
شایع همه جا منتشر
releases
U
منتشر ساختن رهایی
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
widespread
U
شایع همه جا منتشر
circumfuse
U
باطراف منتشر کردن
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
blowy
U
بسهولت باطراف منتشر شونده
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
brown minor
U
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
diffusing
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about
U
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
diffuse
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread
U
[منتشر کردن مایع روی سطح]
diffuses
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
hypodermic injection
U
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
activities
U
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
U
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
precedent
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
ecl
U
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
precedents
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
hematogenous
U
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
bugs
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
propagate
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
U
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
Yellow Book
U
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
blue book
U
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
publish
U
طبع ونشر کردن منتشر کردن
publishes
U
طبع ونشر کردن منتشر کردن
published
U
طبع ونشر کردن منتشر کردن
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
broadens
U
وسیع کردن منتشر کردن
broadening
U
وسیع کردن منتشر کردن
circulate
U
دایر کردن منتشر کردن
circulated
U
دایر کردن منتشر کردن
broaden
U
وسیع کردن منتشر کردن
circulates
U
دایر کردن منتشر کردن
broadened
U
وسیع کردن منتشر کردن
to put forth
U
منتشر کردن چاپ کردن
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com