Perdic | جعبه کارتر خودرو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	oil pan U	جعبه کارتر خودرو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	crankcase U	جعبه کارتر
	carter U	جعبه کارتر
	bulk petroleum conversion kit U	جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
	containers U	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
	container U	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
	four by two U	خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
	oil pan U	کارتر
	crankcase U	کارتر
	crankcase sump U	کارتر
	oil sump U	کارتر
	oil pan U	محفظه کارتر
	crankcase ventilator U	هواکش کارتر اتومبیل
	magazines U	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
	magazine U	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
	limber chest U	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
	crankcase U	محفظه کارتر پوسته میل لنگ
	Jimmy Carter has cancer. U	جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
	crankcase bottom o.lower half U	قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
	box pass U	جعبه کالیبر جعبه پاس
	modification kit U	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
	oil gear U	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
	kit U	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
	kits U	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
	self driven U	خودرو
	self grown U	خودرو
	locomobile U	خودرو
	self propelled U	خودرو
	automotive U	خودرو
	self propelling U	خودرو
	four by four U	خودرو 4 در 4
	vehicle U	خودرو
	autos U	:خودرو
	auto U	:خودرو
	vehicles U	خودرو
	automobile U	خودرو
	automobiles U	خودرو
	motor vehicle U	خودرو
	adventive U	خودرو
	bumper bar U	سپر خودرو
	to ride in the car U	با خودرو رفتن
	propeller shaft U	گاردان خودرو
	caterpillar truck U	خودرو هزارپا
	motorcar U	خودرو سواری
	weedy U	هرز خودرو
	escalator U	پلکان خودرو
	escalators U	پلکان خودرو
	deep jeep U	خودرو زیرابی
	moving stairway U	پلکان خودرو
	moving staircase U	پلکان خودرو
	motor cars U	گردونه خودرو
	automobile U	ماشین خودرو
	automobiles U	ماشین خودرو
	chasis U	شاسی خودرو
	personnel carrier U	خودرو نفربر
	escalator U	پلکان خودرو
	scout car U	خودرو دیده ور
	locomobile U	گردونه خودرو
	motor vehicle U	خودرو موتوری
	drive screw U	پیچ خودرو
	tank transporter U	خودرو مازتانک بر
	tank vehicle U	خودرو تانکر
	tank vehicle U	خودرو تانکرسوخت
	ammunition carrier U	خودرو مهمات کش
	motor car U	گردونه خودرو
	to use the car U	با خودرو رفتن
	liftruck U	خودرو بالابر
	truck vehicle U	خودرو نظامی
	vehicular U	مربوط به خودرو
	propeller U	گاردان خودرو
	to turn [to turn off] [to make a turn] U	پیچیدن [با خودرو]
	wildwood U	جنگل خودرو
	wheel wrench U	آچار چرخ خودرو
	wheel brace U	آچار چرخ خودرو
	high beam [American English] U	نور بالا [در خودرو]
	rollover U	چپ شدن خودرو یاوسیله
	full beam U	نور بالا [در خودرو]
	dipped beams [beam light] [British English] U	نور پایین [خودرو]
	short wheel U	خودرو شاسی کوتاه
	dipped headlights [lights] [British English] U	نور پایین [خودرو]
	low beams [beam light] [American English] U	نور پایین [خودرو]
	dimmed headlights [lights] [American English] U	نور پایین [خودرو]
	suspension wheel U	چرخ تعلیق خودرو
	unladen weight U	وزن ناخالص خودرو
	unladen weight U	وزن کامل خودرو
	upper beam headlights U	نور بالا [در خودرو]
	loading list U	لیست بارگیری خودرو
	lift truck U	خودرو دارای جرثقیل
	signaled U	علامت راهنمای خودرو
	boot [British E] U	صندوق چمدان [خودرو]
	trunk [American E] U	صندوق چمدان [خودرو]
	full tracked U	خودرو تمام شنی
	payloads U	بازده خودرو یا دستگاه
	loading plan U	طرح بارگیری خودرو
	windshield U	شیشه جلو خودرو
	windshields U	شیشه جلو خودرو
	signalled U	علامت راهنمای خودرو
	moving stairs {pl} U	پلکان های خودرو
	technical inspection U	معاینه فنی [خودرو]
	combat tire U	تایر جنگی خودرو
	[spider-type] lug wrench [American E] U	آچار چرخ خودرو
	cross bar wrench U	آچار چرخ خودرو
	signal U	علامت راهنمای خودرو
	payload U	بازده خودرو یا دستگاه
	moving stairways U	پلکان های خودرو
	moving staircases U	پلکان های خودرو
	high gear U	دنده قوی خودرو
	propeller joint U	چهارشاخه گاردان خودرو
	escalators U	پلکان های خودرو
	to get a lift with somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	to get a ride with somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	to get a lift from somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	travelling crane U	جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
	dome light U	چراغ بالای طاق خودرو
	six by six U	خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
	gradeability U	قابلیت عبور خودرو از شیبها
	fast shuttle U	تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
	laden weight U	وزن کلی خودرو با بار
	to go for a spin U	با خودرو گردش کوتاهی کردن
	wilding U	گیاه یا میوه خودرو وحشی
	ride [American E] U	سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
	motor vehicle passenger U	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
	mileage U	مسافت طی شده به وسیله خودرو
	endgate U	درب عقب [خودرو شناسی]
	curb weight U	وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
	to leave on U	روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
	motor transport U	حمل ونقل به وسیله خودرو
	to go into the ditch U	با خودرو به خندق جاده رفتن
	car passenger U	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
	six by four U	خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
	Carpool U	هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
	automotive U	مربوط به وسایل نقلیه خودرو
	lift U	سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
	car passenger U	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
	motor vehicle passenger U	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
	cist U	جعبه
	air box U	جعبه دم
	box pass U	جعبه رخ ده
	incasement U	جعبه
	hot bus bar U	جعبه
	drawer U	جعبه
	drawers U	جعبه
	hutch U	جعبه
	hutches U	جعبه
	chest set U	جعبه
	kits U	جعبه
	cages U	جعبه
	cage U	جعبه
	chests U	جعبه
	chest U	جعبه
	case U	جعبه
	kit U	جعبه
	boxes U	جعبه
	cases U	جعبه
	box U	جعبه
	tank recovery vehicle U	خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
	loading U	بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
	compass course U	مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
	skate mount U	پایه دوار مسلسل روی خودرو
	trailer brake system U	دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
	chokes U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	dome U	کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
	domes U	کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
	to swerve a car <idiom> U	با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
	She swerved sharply to avoid hitting a dog. U	او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
	half track U	خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
	tracklaying U	زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
	less than carload U	وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
	choked U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	choke U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	crash U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	panel truck U	یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
	black box U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	truck U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	trucked U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	trucking U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	trucks U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	maximum gradeability U	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
	crashes U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	crashed U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	crashingly U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	crashing U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	four by four U	خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
	speedograph U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	tachograph U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	parking U	پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
	to start U	روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
	trailer U	خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
	unprompted U	ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
	fifth wheel U	جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
	center disc [disk wheel] U	دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
	straddle truck U	نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
	trailers U	خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
	mail box U	جعبه پستی
	jack box U	جعبه اتصال
	terminal box U	جعبه ترمینال
	toolbox U	جعبه ابزار
	jardiniere U	جعبه گلدان
	transmission case U	جعبه دنده
	jewel box U	جعبه جواهر
	inductance box U	جعبه اندوکتانس