Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Handle the boxes with care.
U
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to handle something with care
U
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
containers
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
magazine
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
U
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
adds
U
اضافه کنید زیاد کنید
add
U
اضافه کنید زیاد کنید
adding
U
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
U
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
box pass
U
جعبه کالیبر جعبه پاس
To bring two persons face to face .
U
دونفر رابا هم روبروکردن
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
drift bolt
U
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
To speake in great detail.
U
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
To do something waveringly.
U
کاری رابا ترس ولرز انجام دادن
I stamped on the spider .
U
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
ruddleman
U
چوپانی که گوسفندان خود رابا گل اخری رنگ کرده
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
To treat them all alike. (indiscriminately).
U
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
snivels
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
hard starboard
U
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
snivelled
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivel
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling
U
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
pugging
U
خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
to peg out
U
میخ اخر رابا گوی زدن وبازی رابپایان رساندن
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
pot pourri
U
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
obituarist
U
کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
displace
U
جابجا کردن
dislocating
U
جابجا شدن
relocation
U
جابجا سازی
dislocating
U
جابجا کردن
metastatic
U
جابجا شده
displacing
U
جابجا کردن
migratory
U
جابجا شونده
relocating
U
جابجا کردن
displaces
U
جابجا کردن
displaced
U
جابجا کردن
dislocates
U
جابجا شدن
dislocates
U
جابجا کردن
migrate
U
جابجا شدن
relocated
U
جابجا کردن
out of place
U
جابجا شده
relocate
U
جابجا کردن
displaceable
U
جابجا شونده
transposing
U
جابجا کردن
transposes
U
جابجا کردن
transpose
U
جابجا کردن
migrated
U
جابجا شدن
migrating
U
جابجا شدن
relocates
U
جابجا کردن
removal
U
جابجا کردن
supplant
U
جابجا شدن
dislocate
U
جابجا کردن
suppressing
U
جابجا کردن
suppresses
U
جابجا کردن
suppress
U
جابجا کردن
supplants
U
جابجا شدن
supplanting
U
جابجا شدن
displacement
U
جابجا شدن
supplanted
U
جابجا شدن
displacement
U
جابجا کردن
migrates
U
جابجا شدن
unhorse
U
جابجا کردن
lomomote
U
جابجا شدن
dislocate
U
جابجا شدن
transposable
U
جابجا شدنی
disposition
U
جابجا شدن
autochthonous
U
جابجا نشده
heaved
U
جابجا کردن
heave
U
جابجا کردن
revulsive
U
جابجا شونده
turnover
U
جابجا شدن
translocation
U
جابجا شدگی
He was kI'lled on the spot.
U
جابجا کشته شد
floating
U
جابجا شده
metastatic
U
جابجا شونده
translocate
U
جابجا کردن
tenant by sufference
U
هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
shifted
U
انتقال جابجا کردن
shifts
U
انتقال جابجا کردن
soil transport
U
جابجا کردن خاک
serpiginous
U
دونده جابجا شونده
malposition
U
جابجا شدگی جنین
shift
U
انتقال جابجا کردن
moving power
U
نیروی جابجا کننده
metastasis
U
جابجا شدن ناخوشی
erratic block
U
بلوک جابجا شونده
transposable
U
قابل جابجا شدن
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
restaging
U
جابجا کردن سوارکردن نفرات
remove
U
جابجا کردن به محل دیگر
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
movement
U
گردش جابجا کردن تحرک
revulsion
U
جابجا شدن درد ردع
removes
U
جابجا کردن به محل دیگر
removing
U
جابجا کردن به محل دیگر
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
jigsaw puzzle
U
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
displacement
U
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
displaces
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
displaced
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
interchange
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
displacing
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
interchanging
U
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
displace
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
prudence
U
احتیاط
canniness
U
احتیاط
precautions
U
احتیاط
precautious
U
با احتیاط
well-advised
U
با احتیاط
closeness
U
احتیاط
injudicious
U
بی احتیاط
incautious
U
بی احتیاط
indiscreet
U
بی احتیاط
improvident
U
بی احتیاط
precaution
U
احتیاط
prudish
U
با احتیاط
cautioning
U
احتیاط
cautel
U
احتیاط
cautions
U
احتیاط
retenv
U
احتیاط
vigilance
U
احتیاط
cautioned
U
احتیاط
ciecumspect
U
با احتیاط
guardless
U
بی احتیاط
yogurts
U
احتیاط
rash
U
بی احتیاط
yoghurts
U
احتیاط
yoghurt
U
احتیاط
yoghourts
U
احتیاط
caution
U
احتیاط
rashes
U
بی احتیاط
reservations
U
احتیاط
for fealty of
U
با احتیاط
reserves
U
احتیاط
reserving
U
احتیاط
careful
U
با احتیاط
nicety
U
احتیاط
reserve
U
احتیاط
discretion
U
احتیاط
niceties
U
احتیاط
imprudent
U
بی احتیاط
reservation
U
احتیاط
incosiderate
U
بی احتیاط
incircumspect
U
بی احتیاط
circumspective
U
با احتیاط
forgetter
U
بی احتیاط
discreet
<adj.>
U
با احتیاط
circumspection
U
احتیاط
prudent
[discreet]
<adj.>
U
با احتیاط
discretional
<adj.>
U
با احتیاط
discrete
<adj.>
U
با احتیاط
changer
U
وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
force displaced in parallel
U
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
with reserve
U
بقید احتیاط
hands down
U
بدون احتیاط
floating reserve
U
احتیاط سیال
for the sake of precaution
U
برای احتیاط
operational reserve
U
احتیاط عملیاتی
mobile reserve
U
احتیاط متحرک
cautelous
U
احتیاط کار
reserve echelon
U
رده احتیاط
cautiousness
U
احتیاط کاری
reservedness
U
احتیاط کاری
ca'canny
U
با احتیاط جلورفتن
measure of prevention
U
احتیاط کاری
cannily
U
از روی احتیاط
reserve officer
U
افسر احتیاط
charily
U
از روی احتیاط
reserve force
U
نیروی احتیاط
chary
U
با احتیاط ودقیق
fabian
U
احتیاط کار
reserve center
U
مرکز احتیاط
general reserve
U
احتیاط عمومی
unresponsive
U
بدون احتیاط
warily
U
احتیاط کار
reserving
U
احتیاط یدکی
tactical reserve
U
احتیاط تاکتیکی
prudential
U
از روی احتیاط
reserves
U
احتیاط یدکی
reserve
U
احتیاط یدکی
prudentially
U
از روی احتیاط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com